رسانه سینمای خانگی

رسانه سینمای خانگی
گزارشی از کنسرت خیریه احسان خواجه امیری و گروه های موسیقی کره ای: یک کنسرت فوتبالی


نویسنده: سمیه قاضی زاده


    
    حتماً شما هم بارها و بارها شنیده اید که مثلاً پیانوی جان لنون به نفع بیماران کلیوی به قیمت ۱۰ میلیون دلار فروخته شد. از این اتفاقات همیشه در میان موسیقیدانان بخصوص موسیقیدانان غربی زیاد می افتد و موسیقی یکی از آن هنرهایی است که به موسیقیدانان فرصت این را می دهد که بیشتر از دیگر هنرمندان به انجام کارهای
    عام المنفعه و برگزاری کنسرت های خیریه بپردازند.
    حتما شما هم یادتان می آید که هنوز یک هفته از وقوع زلزله بم نگذشته بود که استاد محمدرضا شجریان به همراه «کیهان کلهر»، «حسین علیزاده» و «همایون شجریان» دست به برگزاری کنسرتی خیریه به نفع زلزله زدگان بم زدند و طی آن چند شبی که این کنسرت برگزار شد، پولی جمع شد و استاد تصمیم به ساخت باغ هنر بم گرفت. اگر یادتان باشد، مردم می دانستند که در آن کنسرت این پول به زلزله زدگان می رسد. حضور در چنین محفلی باعث می شد که پس از کنسرت هم کمک های مردمی به این شهرستان روانه شود. اما الآن و بعد از آن کنسرت شما چندبار خبر برگزاری کنسرت های خیریه به گوشتان خورده است؟
    نکته دیگری که در مورد برگزاری کنسرت های خیریه وجود دارد، شهرت خواننده یا گروه موسیقی است که به روی سن می آیند. می دانید چرا؟ چون اگر این گروه معروف نباشد چگونه می توان از دل آن پولی را برای آن قشر مصیبت زده یا نیازمند جور کرد؟ فرض کنید که شما در خانه تان نشسته اید و صدای خوبی هم دارید و خیلی هم آدم دلسوزی هستید و ناگهان تصمیم می گیرید که برای کمک به بیماران سرطانی کنسرتی را برگزار کنید؟ واقعاً چه کسی برای دیدن برنامه شما می آید که آن وقت در پی آن حاضر باشد که کمک کند و بلیت کنسرت شما را هم خریداری کند؟
    پس با همه این توضیحات و تفاسیر به این نتیجه می رسیم که اصلی ترین نکته در مورد برگزاری یک کنسرت خیریه یا همان چیزی که در غرب به « Charity Concert» موسوم است، شهرت خواننده یا گروه موسیقی است. اما گاهی این شرایط تغییر می کند و شما با جذابیتی که در برگزاری یک کنسرت به وجود می آورید می توانید مخاطبان زیادی را جذب کرده و آنها را به سالن های موسیقی بکشانید و کمکی هم برای نیازمندان جمع کنید.
    سالهاست که برگزاری کنسرت های خیریه در دنیا رواج دارد و سالی یکی دو بار هم در ایران برگزار می شود، اگرچه در مقایسه با دیگر کشورها حجم بسیار کمی است. برای هنرمندان موسیقی شاید برگزاری کنسرتی خیریه فرصت ویژه و خوبی باشد برای انجام یک کار خیر و در کنار آن نشان دادن هنرشان به علاقه مندان موسیقی. موقعیتی ویژه گفتم چرا که در مورد هنرهای دیگری چون تئاتر و سینما کمتر این فرصت پیش می آید و شما تا به حال چندبار در عمرتان شنیده یا دیده اید که تئاتر خیریه اجرا شود یا فیلمی به نفع بیماران سرطانی پخش شود؟
    در میان آقایان موسیقیدان و گروه های موسیقی هم این جریان کم اتفاق نیفتاده اما در یک مقایسه سرانگشتی متوجه خواهید شد که بسیار کمتر بوده است. یا حداقل بهتر است بگوییم که میان بزرگان موسیقی کمتر بوده و بعد از زلزله بم و خیل گروه های موسیقی که کنسرت های خیریه برگزار می کردند کمتر خبری از برگزاری کنسرت خیریه به گوش رسید.
    در کنار برگزاری کنسرت های خیریه، اغلب موسیقیدانان جهان در امور خیریه حسابی فعالیت می کنند و کافی است اتفاقی مثل زلزله، توفان کاترینا، جنگ عراق، بیماران ایدزی، کودکان بی سرپرست و... رخ بدهد تا سریعاً برایش یک کنسرت دست و پا کنند، گاهی هم پیش می آید که این موسیقیدانان به جای برگزاری کنسرت کارهای دیگر انجام می دهند، مثلاً نخستین پیانوی «التون جان» به نفع بیماران ایدزی به فروش می رسد، فروش هم به صورت مزایده ای است و قیمتی که فروخته می شود یکراست صرف امور خیریه می شود. گاهی اوقات حتی جریان از این هم فراتر می رود و مثلاً به پیراهن یا ساعت مچی یکی از اعضای گروه بیتلز می رسد. خدا نکند موسیقیدانی بمیرد و آنوقت است که قیمت دکمه لباسش در همین مراسم مزایده خیریه چقدر بالامی رود.
    اغلب شیوه برگزاری کنسرت های خیریه به این صورت است که بلیت هایی فروخته می شود و درصدی از پول این بلیت ها یا همه آن، به بیماران، زلزله زدگان و آسیب دیدگان اهدا می شود. اما در این کنسرت که به همت حوزه هنری، سفارت کره در ایران، وزارت گردشگری این کشور و با اسپانسری شرکت های سامسونگ و « اس کا » برگزار شد، اوضاع به این شکل نبود. تمامی میهمانان این کنسرت افرادی بودند که از پیش دعوت شده بودند و هیچ گونه بلیتی فروخته نشده بود. اما در بدو ورود به تالار اندیشه، کنار بروشور برنامه به تماشاگران فرمی داده می شد که اگر دوست دارند به کودکان بیمار قلبی کمکی بکنند!
    حالاپس از این که ۳۰ شب تمام صدای «احسان خواجه امیری» را در پایان سریال پربیننده «میوه ممنوعه» به کارگردانی حسن فتحی شنیدیم، او طی اقدامی تصمیم گرفت که کنسرت خیریه ای را همراه با هنرمندان موسیقی کشور کره در تالار اندیشه حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به نفع کودکان بیمار قلبی برگزار کند
    به نظر می رسد با توجه به این که سریال «میوه ممنوعه» یکی از سریال های پرطرفدار ماه رمضان بود و تیتراژ آن هم از ساخته های خواجه امیری و اجرا شده توسط او بود، زمان بسیار خوبی برای اجرای چنین کنسرتی است. آن هم در شرایطی که در همان شب سریال میوه ممنوعه به پایان می رسید.
    در این کنسرت یکروزه که در دو سانس ۵‎/۵ و ۹ شب برگزار شد، سالن اندیشه مملو از جمعیت بود. سالن اندیشه از آن سالن هایی است که تازه بازسازی اش تمام شده و سالن بسیار خوبی از آب درآمده. آکوستیک این سالن در مقایسه با دیگر سالن ها و آمفی تئاترهایی که این روزها در آنجا کنسرت برگزار می شود بسیار خوب است. بعد از بازسازی این سالن، برای تالار اندیشه یک آسمان پرستاره هم طراحی شده که ستاره هایش چشمک هم می زنند و برای اغلب تماشاگران این آسمان الکتریکی جالب است.
    در بازسازی که انجام شده، بالکنی هم برای این تالار تعبیه شده که در هر دو سانس برگزاری کنسرت، علاوه بر صندلی های سالن اصلی، بالکن هم مملو از جمعیت تماشاگران بود. ظاهراً کمتر میهمانی، حاضر شده بود این میهمانی را از دست بدهد و پای مراوده موسیقیدانان ایرانی و کره ای ننشیند. چه کره ای های چشم بادامی و فامیل های یانگوم که در جای جای تالار دیده می شدند و چه ایرانی های علاقمند به موسیقی که بیشتر جمعیت سالن را تشکیل می دادند.
    در بدو ورود به سالن برگزاری کنسرت، پرده آبی پشت سن و نوشته های روی آن نظر شما را جلب می کرد: « به ما برای کمک به کودکان بیمار قلبی بپیوندید»، تا هرکس هم نمی دانست که هدف از برگزاری این کنسرت چه بوده است، درست و حسابی متوجه شود.
    با ورود دو نوازنده طبل کره ای کنسرت شروع می شود. این دو نوازنده که هر دو لباس های مشکی همراه با نقوش آبی به تن دارند طبل های سنتی کره را که بی شباهت به دمام ما نیست می نوازند. پس از اجرای چند ریتم معمولی، خیلی زود سراغ ضربات سریع، ضربدری شکل و حیرت آور می روند که باعث می شود تماشاگران با کف زدن های مداوم آنها را تشویق کنند. این دو نوازنده سازهای کوبه ای کره ای در میان ضرباتشان، آواهایی را هم اجرا می کنند که نشان از هیجان آنها در اجرای این ریتم های سریع می دهد.
    آنقدر ضربات این دو نوازنده آن هم در این سرعت بالاشبیه به هم است که فکر می کنی دو برادر دوقلوی همسان پشت این دو ساز نشسته اند و دارند موسیقی بومی شان را به اجرا درمی آورند. بعید است که اجرای چنین قطعاتی چیزی جز بداهه نوازی در موسیقی نامیده شود، اما در همین جا این سؤال پیش می آید که اگر بداهه نوازی است چطور تا این اندازه هماهنگ نواخته می شود. بعد از اجرای این گروه با نوازندگی « کو سو یونگ» و « چی یانگ هو»، گروهی شش نفره روی سن می آیند که همه آنها کره ای هستند و با کت و شلوارهای یکدستشان جلوی مخاطبان تعظیم می کنند.
    گروه هم آوایان «سولیست» حالابه شکل پشت سر هم روی سن ایستاده اند. هر کدامشان میکروفونی در دست گرفته اند و شروع به اجرای قطعات می کنند. نخستین قطعه ای که توسط این گروه اجرا می شود قطعه ای است بسیار شاد که نوازندگان و حنجره شان خودشان ساز همدیگر هستند. آنها بیش از آن که شعری را بخوانند، آواهای موسیقی را با اصوات مختلف مثل «لالالا» یا «بارابا» اجرا می کنند. در موسیقی این گروه از حنجره به عنوان ساز استفاده می شود و آنچه در این قطعه توسط گروه موسیقی سولیست اجرا می شود، شبیه به آن چیزی است که ما آن را موسیقی چینی می دانیم، موسیقی که تماماً با ربع پرده نواخته می شود و ما را یاد خانه هایی با شیروانی های
    نوک تیز و افقی و زنانی که کیمونو به تن دارند، می اندازد.
    موسیقی گروه سولیست ترکیبی است از موسیقی بومی این کشور و موسیقی کلاسیک، آنها موسیقی کشورشان را روی ریتم های موسیقی کلاسیک و فرم آن گذاشته اند و موسیقی ترکیبی به دست آمده که بسیار جذاب و شنیدنی است. اما نکته مهم هیچ کدام از اینها نیست، بلکه این است که شما با توجه به این که هیچ سازی این گروه شش نفره را دنبال نمی کند، هیچ خلأیی را حس نمی کنید چرا که برخی از خوانندگان صدای سازهای مختلف را با حنجره شان تولید می کنند و برخی از آنها همزمان می خوانند.
    موسیقی «آکاپلا» یا موسیقی غیر سازی موسیقی است که کمتر در ایران شناخته می شود و علی رغم قابلیت های بسیار بالایی که دارد متأسفانه کمتر روی آن کار شده است. چندین و چندسال پیش، گروه کر دفتر موسیقی که در آن زمان زیر نظر «بهرنگ شگرف کار» فعالیت می کرد گروهی از هم آوایان را گرد هم آورده بود و آنها بدون هیچ سازی اجرای چندین و چند قطعه را در جشنواره موسیقی فجر اجرا کردند. اگرچه در آن گروه ۱۲ نفره هیچ کدام از خوانندگان کاری به جز آوازخواندن انجام نمی داد و با حنجره اش صدای سازی را درنمی آورد. این در حالی است که سالها است در موسیقی غرب موسیقی «آکاپلا» شناخته شده است و در خیلی جاها از آن استفاده می شود.
    در موسیقی گروه سولیست کشور کره فضای بومی موج می زند، هماهنگ بودن با موسیقی کلاسیک و فرم آن اصلاً باعث نشده است که حس و حال موسیقی آسیایی و شرقی از آن دور شود بلکه اگر قرار باشد حتی این موسیقی شما را یاد موسیقی در غرب بیندازد باز شما را یاد موسیقی های قدیمی و البته صمیمی غرب مثل ترانه های «Old Song» می اندازد تا مثلاً بتهوون یا برامس.
    از دیگر نکات جالب این کنسرت این بود که سرپرست گروه سولیست به محض تمام شدن و یا شروع شدن یک قطعه، کاغذی از جیب کتش در می آورد و از روی آن شروع می کرد به گفتن جملات فارسی که تلفظ ویژه او و آن لهجه غلیظ باعث می شود که تماشاگران دائماً برایش کف بزنند و به تلاشش احترام بگذارند. جملاتی همچون « از دیدار شما خوشبختم، ما در یک سالی هم به ایران آمده بودیم و از این که امسال هم درخدمت شما هستیم خوشحالم» و در نهایت جاهایی را که نمی تواند از روی نوشته اش بخواند می گوید: « بسه!» سپس شروع می کند به کره ای حرف زدن و برای مردم کشورش که در سالن حضور دارند توضیحاتی در مورد موسیقی شان می دهد. بخصوص این که امشب و در این مراسم سفیر کره جنوبی یعنی آقای « یانگ موک کیم» هم حضور دارد.
    آنچه ما از موسیقی کره می دانیم همان چیزی است که از موسیقی چین می دانیم و همان چیزی است که از موسیقی ژاپن می دانیم. موسیقی این کشورها، بخصوص موسیقی بومی این کشورها موسیقی ای است عرفانی و تحت تأثیر فضاهای مذهبی تعریف می شود. دومین قطعه ای که گروه سولیست اجرا می کند، قطعه ای است در این حال و هوا. آنها دائماً در طول اجرا تغییر گام می دهند، سازهایشان را تغییر می دهند و ریتمشان هم عوض می شود و همین نشان از تکنیکی بودن این گروه و اعضای آن می دهد. گروهی که از سال ۱۳۷۱ فعالیتش را آغاز کرده است و به عنوان نخستین گروه «آکاپلا»ی کره شناخته می شود. در این گروه شش نفره سه صدای اصلی مرد یعنی تنور، باریتون و باس وجود دارد. آنها علاوه بر تولید این صداهای انسانی و هارمونی خارق العاده ای که تمام صداهای یک شخص را می تواند به وجود بیاورد، صدای انواع آلات موسیقی از جمله ترومپت، ترومبون، گیتار، گیتار بیس، درام و... را هم با حنجره شان تولید می کنند. اگرچه گاهاً به دنبال موسیقی اروپایی و فراگیری این موسیقی نیز هستند.
    بعد از اجرای چند قطعه، تک تک اعضای این گروه خودشان را با فارسی دست و پاشکسته ای معرفی می کنند و حضار هم آنها را مورد تشویق قرار می دهند. در حین این معرفی آنها صدای سازهایی را هم که می توانند در بیاورند را اجرا می کنند که در این میان صدای مقلد ساز «درام» با انواع و اقسام سازهای جانبی اش (سنج و طبل و زنگ و...) برای مخاطبان بسیار جالب بود و چندین و چندبار برای او کف زدند. سپس سرپرست گروه با گفتن این جمله که «آیا از موسیقی ما خوشتان آمد؟» مردم را به شنیدن یک موسیقی آشنا دعوت می کند.
    در حالی که یکی دو ساعتی از برگزاری دربی بزرگ پایتخت گذشته و هیجان ها با نتیجه مساوی استقلال و پرسپولیس حسابی خوابیده، تماشاچیان فکر می کنند که این گروه تصمیم دارد قطعاتی از موسیقی یانگم را برایشان اجرا کنند. موسیقی آغاز می شود و ناگهان قطعه فوتبالی «ایران» با بند معروف:
    «پیش تا پایان ای جاویدان ایران»
    
    
    اجرا می شود. شاید برایتان باورش سخت باشد اما گروه کره ای این قطعه را به صورت فارسی و آن هم نه از روی نوشته بلکه به قول معروف از حفظ می خوانند که این به شور و شوق کنسرت اضافه می کند و مخاطبان از اول تا آخر قطعه علاوه بر همراهی کردن با دست آن را می خوانند و باز فضای فوتبالی زنده شده و باز خیلی ها یاد صعود ایران به جام جهانی می افتند و داغ دلشان تازه می شود. بعد از آن هم برای کامل شدن فضای موسیقی فوتبالی و جام جهانی، گروه سولیست قطعه معروف دیگری را در حال و هوای فوتبال باز هم به همان شکل حرفه ای اجرا می کند و بعد از این که حسابی مورد سوت و کف تماشاگران واقع می شوند می روند سراغ «احسان خواجه امیری».
    پیش از آنکه خواجه امیری به روی سن بیاید سفیر کره روی سن حاضر می شود و می گوید: « باعث افتخار است که من امروز شما را به کنسرتی دعوت می کنم که برای کمک به کودکان ایرانی مبتلابه بیماری قلبی برگزار می شود. این کنسرت به همت سفارت کره جنوبی و اتباع کره ای در ایران برپا شده و آرزومندم بتواند بارقه امیدی را در دل این کودکان بیمار روشن سازد.»
    او در بخشی دیگر از سخنرانی اش گفت: « امیدوارم با کمک هایی که به این مناسبت انجام می شود تا حدی از درد و رنج این کودکان کاسته و به نجات آنها بینجامد.»
    «یانگ موک کیم» در ادامه صحبت هایش به پایان ماه رمضان اشاره کرد و گفت: « شایان ذکر است که امروز مصادف با پایان ماه مبارک رمضان است و همین طور پیوند غنی سازی فرهنگ دو کشور با شرکت خوانندگانی چون «احسان خواجه امیری»، « جانگ سائیک» و «گروه موسیقی سولیست.»
    او در پایان با اشاره به کار موسیقی گروه های کره ای حاضر در این کنسرت گفت: «جانگ سائیک و گروه موسیقی آکاپلای سولیست، فرصتی را برای توجه بیشتر شما به موسیقی کره فراهم آورده اند که امیدوارم از موسیقی کشور ما خوشتان بیاید و از آن کمال لذت را ببرید.»
    سپس خواجه امیری که در تشویق گرم تماشاگران به صحنه می آید، صاف می رود سر اصل مطلب و شروع می کند با همراهی گروه سولیست به عنوان ارکستر سازی اش به اجرای قطعه پرطرفدار «برای آخرین بار». سپس همزمان با این که «حسن فتحی» کارگردان سریال میوه ممنوعه و سریال هایی چون «مدار صفر درجه»، «کیف انگلیسی»، «شب دهم» و... وارد سالن می شود و حسابی مورد تشویق قرار می گیرد، ارکستر ایرانی خواجه امیری هم به روی سن می آیند. این ارکستر ۱۱ نفره با نوازندگی «علی ثابت» (کیبورد و سرپرست گروه)، « محمدرضا انسی» (گیتار کلاسیک)، «بابک ریاحی پور» (گیتاربیس)، «حسن فراهانی» (ترومپت)، «ایمان جعفری» (ساکسیفون)، «مهرداد سراجیان» (فلوت)، «سعید برادران» (پرکاشن)، «علی شهبازی» (گیتار الکتریک)، «زایا سلیمان» (درام) و «بابک ایمانی» (ویولن) کارشان را شروع می کنند.
    قطعه دوم خواجه امیری با خوشامدگویی به «حسن فتحی» کارگردان سریال میوه ممنوعه به اجرای ترانه تیتراژ این سریال پرطرفدار اختصاص دارد و خیلی ها را یاد تیتراژ پایانی و آن «می شه» آغازین شعر آن انداخت که خیلی در هر کات سریال آن را می خواندند و فکر می کردند که دیگر الآن تمام می شود و صدای خواجه امیری از توی تلویزیونشان پخش می شود.
    خواجه امیری صدای بسیار خوب و رو به پیشرفتی دارد. او که در طول این سالها دو آلبوم «من و بابا» و « برای آخرین بار» را منتشر کرده بود در هفته گذشته آخرین آلبومش را با نام « سلام آخر» روانه بازار موسیقی کرد. خواجه امیری فراگیری موسیقی را با ساز ویولن شروع کرده و بعد از آن خوانندگی را از پدرش آموخته است.
    بعد از این قطعه سراغ موسیقی تیتراژ سریال «پول کثیف» می رود و از نو «برای آخرین بار» را همراه با ارکستر خودش اجرا می کند. اوقطعه ای را هم مخصوص این کنسرت آماده کرده است که «فقط تو» نام دارد.
    با چهچهه زدن های خواجه امیری به نظر می رسد که روی ردیف های موسیقی ایرانی و موسیقی ملی نیز کار کرده است. اگرچه جای کار بسیار دارد و به نظر می رسد بیش از آنکه نیازمند تمرین روی موسیقی ایرانی و ... باشد، نیازمند کسب تجربه و اجرای کنسرت های بیشتری است. در تمام مدت اجرای این کنسرت مادر خواجه امیری در حال اشک ریختن است و به خیال برخی ها اشک شوق است و به خیال گروهی دیگر اشکی نوستالژیک از خاطره روزهای خوش صدای پدر.
    بخش پایانی این کنسرت اختصاص به اجرای آواهای محلی - اپرایی «جانگ سائیک» دارد. او با لباس محلی کره و تماماً سفید روی سن می آید و شروع می کند به اجرای آثاری در حال و هوای موسیقی بومی کشور کره. آواهای او برگرفته از بوی زادگاه اوست.
    موسیقی جانگ سائیک موسیقی کاملاً منحصر به فردی است. او یکی از بزرگ ترین استادان موسیقی کره است و در این اجرا با قدرت بالایی که در اجرای قطعات از خود نشان می دهد، این را ثابت می کند.
    او در اجرای برخی از قطعات زنگی را در دست می گیرد و به همراه گروه سولیست قطعاتی از موسیقی مذهبی و عرفانی کشور کره را اجرا می کند. در موسیقی جانگ سائیک شما حزنی را حس می کنید که در آن تمام جنگ ها و سختی هایی که در طول این سالها کره متحمل آن شده است را خواهید شنید، موسیقی به شدت محزون و سراسر احساس که شما را با خودش به شرق دور می برد. جالب اینجاست که موسیقی او و این آواهایی که گاه به شکل خشن و فریاد تولید می شود را شاید بتوان با موسیقی ترکمن های ایرانی مقایسه کرد چرا که اغلب موسیقی ترکمن ها را همین آواها تشکیل می دهد.
    جانگ سائیک در موسیقی اش کاملاً حس موسیقی شرقی را به شنونده اش القا می کند، بخصوص با آن لبخند محزونی که بر چهره دارد و ترانه هایی که شما را به دل داستان ها و افسانه های کره ای پرتاب می کنند. یکی از مهم ترین ویژگی های موسیقی این استاد موسیقی کره را شاید در قصه گویی او بتوان ذکر کرد. موسیقی او کاملاً موسیقی است که برای شما قصه تعریف می کند، قصه جنگ و قصه عشق. شما در آواهای او تصاویر کره و ظلم هایی که در طول این سالها به کشور او شده است را می توانید تصور کنید و همچنین می توانید داستان دو عاشق را گوش کنید و سختی هایی را که در طول سالها برای رسیدن به هم متصور می شوند.
    جانگ سائیک در این کنسرت خیریه قطعاتی چون
    «رز وحشی»، « دریای بیکران»، « راهی به سوی آسمان» ،
    « پدرم» و « در رستوران سنتی کره با سوپ برنج» را اجرا کرد.
    در پایان برنامه و پس از اجرای قطعه « آریرانگ» همه هنرمندان کره ای و ایرانی روی سن جمع می شوند و دستان هم را گرفته و قطعه ای را اجرا می کنند. سپس از سفیر کره در شب دوستی این کشور دعوت می شود تا چندکلمه ای صحبت کند او هم ضمن دعوت کردن گروه ایرانی به کشور کره امیدواری خود را از تداوم دوستی کشورهای ایران و کره اعلام می کند. در پایان نیز از ایرج خواجه امیری دعوت می شود تا روی سن بیاید و توسط سفیر کره به او دسته گلی اهدا می شود. ایران ۳۰/۷/۸۶

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی