رسانه سینمای خانگی

رسانه سینمای خانگی

نویسنده: رامتین روشن
در قرن 21 و درست در زمانی که رسانه به عنوان عامل قدرت در اجرای سیاست های یک سیستم فکری یا نظامی به میدان مبارزه با مخالفان خود می تازد به وضوح خواهیم دید که از تمام رقبای در ظاهر با قدرت خود به آهستگی پیشی گرفته و جهان را به یک جنگ خاموش فرا می خواند.رسانه در مفهوم کلمه به هر عاملی که سبب رسیدن یک پیام از فردی یا گروهی به مخاطب خود که یک فرد یا یک گروه است، اطلاق می شود که در معنای عام در انواع رسانه های نوشتاری مانند روزنامه و مجلات و ژورنالیسم نوشتاری است و از سوی دیگر با پیشرفت تکنولوژی رادیو و تلویزیون و ماهواره و... را نیز در ابعادی با گستردگی مخاطب بیشتر دربر می گیرد. امروزه رسانه به عنوان عامل انتقال تفکر و قدرت و نوعی رسانای یک ایدئولوژی بر مذهب و تفکرات دیگران شناخته شده و در واقع قدرت رسانه همواره می تواند در جهت اعتلای بشریت کارسازتر از هر ارگان بشردوستانه و یا حتی برخلاف آن در جهت تخریب یک ایدئولوژی مهاجم تر از هزاران بمب اتم عمل نماید. رسانه ریشه را موردتوجه قرار می دهد و قادر است در صورت نیاز، ریشه ها و تفکرات قومی را به صورتی آرام و متوالی موردهجوم قرار داده و کم کم آن تفکر را دچار مرگی خاموش نماید. چنانچه امروزه در بسیاری از کشورهای جهان سوم به تعداد این قربانیان افزوده می گردد و نوعی عدم وابستگی به سنن و عقاید سیاسی و مذهبی و حتی ملیتی را نیز با خود به همراه دارد. قدرت رسانه بویژه رسانه های دیداری به حدی است که می توان به جرات مدیر یک رسانه را به عنوان یک سناتور در تحقق اهداف یک سیستم فکری دیکته شده و یا تفکرات شخصی قلمداد نمود. پس مدیریت رسانه در اکثریت کشورها پستی استراتژیک و کاملاسیاسی بوده که بهره مندی از آن لازمه اجرای درست مبانی تفکرات همان سیستم است. رسانه آنقدر زیبا، هجومی و علنی در ذهن همگان جای می گیرد که گاهی سرمایه گذاری در آن پرسودتر از ساخت سلاح و پرمنفعت تر از لشکرکشی های آن چنانی موردتوجه قدرت طلبان عمل می نماید.
    در یک سوی دنیا شخصی به مقدسات یک ملت توهین می نماید. مردم از این توهین آشفته شده و برحسب فرهنگ خود واکنش نشان می دهد. رسانه ها به عنوان بازتاب خبری سریعا به محل تجمعات اعزام می گردند و در اینجا یک سناریو شکل می گیرد که بدین صورت به آن می پردازیم؛ در جریان ترسیم تصاویر موهن از رسول اکرم(ص) در کشور دانمارک بر ضد تفکرات اسلام گرایان باید به این نکته اشاره نمود که چرا این پدیده در کشوری انجام پذیرفت که تا به حال مجری مخالفت های فرهنگی و اعتقادی نبوده و کمتر در بازی های سیاسی شرکت کرده؟ چرا رسانه ها در نشان دادن فیلم های جمع آوری شده از تظاهرات مخالفان این حرکت، آن دسته از تصاویری را انتخاب نموده اند که بیشتر متعلق به کشورهای ضعیف حوزه خاورمیانه همانند پاکستان، افغانستان و عراق بودند؟
    در نگاه یک اروپایی متمدن و متفکر، زاویه دوربین تصویربرداری شده گزارشات تلویزیونی با چنان مهارتی تنظیم شده بود که حس وحشی گری و بی تمدنی و خونخواری این مردم را بیشتر از حس نوعدوستی و کمک در جهت احترام به حقوق آنها قرار می داد. عموما تصاویر از روستاها وشهرهای کوچکی برداشته شده بود که ارتباطات و نحوه مخالفت با تفکرات مهاجم نه از راه مصالحه بلکه مجادله باب بوده است. حرکت و زاویه دوربین بر روی چهره های خشمگین و توجه عمیق مخاطب به کلمات و ناسزاهای آنها و سوزاندن پرچم آن کشور به همراه پرچم آمریکا و اسرائیل زمینه ای را در اذهان یک مخاطب اروپایی، آمریکایی و حتی آسیایی به وجود می آورد که مقدمه لازم را جهت نشان دادن مسلمانان به عنوان مردمی متوحش و بی فرهنگ فراهم نمود. چرا که همیشه این سوال در ذهن مخاطب مطرح می گشت که چرا پرچم اسرائیل و آمریکا را به آتش می کشند، در صورتی که این اهانت از سوی کشوری ثالث انجام پذیرفته و این دو کشور هیچ دخالتی در این موضوع نداشتند؟ این در حالی است که در کشوری همانند ایران، همین مخالفت ها به صورتی کاملاهوشیارانه و سازمان یافته انجام پذیرفت اما رسانه های خارجی در بازتاب آن کوتاهی کردند.با این وجود امروزه یک شهروند اروپایی و یا آمریکای لاتین تفاوت میان یک ایرانی و یک پاکستانی و عرب را به خوبی متوجه نمی شود و در واقع ایران و هند و پاکستان و افغانستان را از نژادعرب و یک مجموعه با یک تمدن، زاییده تفکرات غیرمتمدنانه و متوحشانه می شناسد و آن هم برگرفته از یک نظام قوی رسانه ای می باشد.
    چه بسا در قرن 21 هم زمانی که در اروپا یک فیلم از آسیا و یا کشورهای عربی پخش می شود غالبا در تیتراژ شروع آن یک کویر خشک و یک کاروان شتر که در افق در حال حرکت هستند، به نمایش می گذارند. تمام این مخالفت ها و تظاهرات و تحریمات مراوده ای با کشور دانمارک صورت پذیرفت اما ریشه اصلی آن یک سال بعد سر از خاکستر کینه آن روزها برآورد.
    قدرت رسانه در تخریب اذهان عمومی آنچنان آهسته و پرنفوذ عمل نمود که نمایش فیلم 300 تنها با بهت مردم ایران توجه همگان صورت پذیرفت و این با توجه به تجربیات گذشته ما در مقابل فیلم های غیرایرانی همانند اسکندر که در گذشته اکران شده بود همراه بود. فیلم 300 با زمینه فکری یک کاریکاتوریست و مخالفت مسلمانان در دفاع از تفکرات عمیق و پاک دینی خود تصاویری را خلق نمود که جای هیچ نگاه حقوق بشرانه را در جهت حمایت از کهن ترین تمدن بشری با قدمت 10000 ساله باقی نگذاشت.
    این فیلم در مقایسه با فیلم های چندصد میلیون دلاری آمریکایی با هزینه اندک چند میلیون دلاری توانست صدها میلیون نفر را به مدت 2 ماه آنچنان به خود مشغول و مبهوت نماید تا هیچ تفکر انسان گرایانه و متعهد به اخلاق نیز نتواند در زمان مقرر در قبال تحریکات آمریکا و کشورهای مدافع وی در خصوص عدم استفاده ایران از انرژی هسته ای به حمایت از خواسته برحق کشورمان بپردازد.
    حال آنکه رسانه های غربی که یک سکولاریسم فکری را به دنبال خود دارند سعی بر آن داشته تا از همین تفکر در کشورهایی متدین و متمدن همانند ایران استفاده نموده، سکان هدایت مردم را از کانون خانواده توسط پخش فیلم، موزیک، اخبار و... به دست بگیرند.
    ارمغان سیاستمردان و رسانه های غربی با یک تجربه زدگی افراطی در امر دین برای کشوری سنت گرا و ریشه دار همانند ایران، پدر خوانده ای خواهد بود آماده شلیک که در 24 ساعت شبانه روز در فاصله ای به میانگین 5 متری افراد یک خانواده قرار دارد.
    قدرت انتقال تفکر از رسانه ها به قدری است که دردهه اخیر میزان ازهم گسیختگی کانون خانواده ها، دین زدگی جوانان، عدم احترام به حقوق یکدیگر و عدم اعتقاد به میهن پرستی و... را با خود به همراه داشته و این در حالی است که همچنان رسانه های غربی در قالب ماهواره، سینما، تلویزیون و رادیو مشغول انجام وظیفه سیاسی خود در خانه های یکایک ما می باشند.
    امروزه رسانه و بازی های سیاسی آن فقط ابزاری جهت ایجاد تشنج در میان مردم بوده و بیشترین هدف خود را در وهله اول به وجود آوردن بحران اقتصادی و فرار سرمایه گذاری داخلی و خروج ارز از کشور و سپس تشنج سیاسی منطقه در قالب چپاول بیشتر آن کشور به وسیله کشورهای مشترک المنافع و یا به صورت غیرواسطه ای و مقتدرانه دنبال می کنند. رشد بی رویه استفاده از رسانه ها و تاسیس شبکه های رسانه ای غربی همراه با پس زمینه ای که در بیشتر آنها تفکراتی غیر دینی و گاه اهداف سیاسی غیرایرانی وجود دارد، همچنان رو به رشد بوده و این در حالی است که تلویزیون با 95درصد مخاطب بهترین راه ارائه تفکرات به تمام نسلها بوده و خواهد بود. روایت علنی نومحافظه کاران آمریکا و در راس آن رئیس جمهوری آمریکا جرج بوش بر حمایت کمپانی های فیلمسازی آمریکایی که ریشه در تفکرات صهیونیستی دارند به حمایت از سازندگان فیلم هایی علیه مسلمانان بویژه ایرانیان نقاب سیاسی مخالفت را کنار زده و به یک فراخوان عمومی تبدیل گردیده است. با این اوصاف چگونه می توان در صداقت شبکه های خبری تلویزیونی 24 ساعته همانند BBC و CNN که عمری برابر با عمر تشکیل دولت جمهوری اسلامی ایران و دارند و در مصاف با مسائل و واکنش های سیاسی ایران به وجود آمدند ایمان داشت در حالی که در اختیار کامل دولتمردان غربی و سیاست های فرسایشی آنها می باشند.
    این روایت، نیاز تربیت مشاوران و مدیران متخصصان و متعهد در امور رسانه ای را جهت انجام وظیفه در مراکز رادیو، تلویزیونی وامور بین المللی و حتی در گستره های خبرگزاری و همچنین در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت اطلاعات دوچندان نموده تا به عنوان مدیران استراتژیک تبلیغات و رسانه همواره در مقابل این واکنش های نژادپرستانه و تهدیدآمیز چاره اندیشی نموده و اقدامات متقابل را به صورت غیرمستقیم اعمال نمایند. در حال حاضر رسانه ملی می تواند به عنوان ابزاری در جهت رویارویی سیاسی در مقابل تهدیدات و کنش های بیگانه قدرتمندانه به مبارزه ای خاموش بپردازد. باید بدانیم ساختن موشک ها با برد چندهزار کیلومتر و ساختن بمبها با قدرت تخریب بالاو طراحی و پیاده سازی امکانات نظامی و تدافعی در کشورها بیشتر به یک دوئل بدون شلیک سیاست های نافذ خود بر اهداف بلندمدت شان می باشند که این خود نشان از حوصله و صبر بسیار زیاد استعمار است.

رسالت ۲۶/۷/۸۶

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی