رسانه سینمای خانگی

رسانه سینمای خانگی

پخش سریال «اخراجی ها» از تلویزیون 
    گروه فرهنگی: «اخراجی ها» پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران در قالب یک مجموعه 6 قسمتی از تلویزیون پخش می شود. نخستین فیلم مسعود ده نمکی که از زمان ساخت تا نمایش حاشیه های فراوانی را پشت سر گذاشت قرار است در قالب یک مجموعه چند قسمتی همراه پشت صحنه از تلویزیون پخش شود. در حالی که برخی منابع خبری از احتمال پخش این مجموعه در هفته دفاع مقدس خبر می دهند، ده نمکی در گفت وگو با اعتماد پخش این مجموعه را در هفته دفاع مقدس منتفی می داند. او دلیل این موضوع را باقی ماندن برخی امور فنی برای آماده سازی قسمت های مختلف فیلم عنوان می کند. با این همه ظاهراً مدیران تلویزیون در تلاشند تا شرایط پخش این مجموعه را در هفته دفاع مقدس فراهم کنند.پورمحمدی مدیر شبکه 3 دیروز به مهر از برگزاری جلسه یی در روز شنبه (امروز) برای تصمیم گیری درخصوص پخش این مجموعه خبر داد.سازندگان فیلم اخراجی ها در پاسخ به تقاضای پخش این فیلم از سوی مدیران صدا و سیما طرح نمایش کامل این مجموعه همراه بخش های حذف شده نسخه نمایش داده شده در سینماها را ارایه داده اند که ظاهراً مورد موافقت ضمنی قرار گرفته است. بر این اساس مجموعه اخراجی ها در 6 قسمت حدوداً 30 دقیقه یی که 2 قسمت انتهایی شامل پشت صحنه خواهد بود از تلویزیون پخش می شود.ده نمکی زمان احتمالی نمایش اخراجی ها از تلویزیون را هفته آخر ماه رمضان عنوان می کند. اعتماد 31/6/86

 

کوچکترین عضو مخملباف ها در سن سباستین /جشنواره سن سباستین با «وعده های شرقی» آغاز شد
نویسنده: ساسان گلفر

    «نگاه فراگیر و سرشار از تنوع» و «نمایش شیوه های گوناگون درک سینما» از جمله عبارات مطنطن و ادعاهای جالب توجهی بود که میکل اولاسیرگوی مدیر جشنواره سن سباستین، پنجشنبه شب در مراسم افتتاحیه پنجاه و پنجمین دوره این جشنواره بر زبان آورد. بی دلیل نیست که او به چنین توصیف هایی متوسل شده است. این قدیمی ترین جشنواره اسپانیایی زبان قصد دارد اعتبار سال های گذشته را بازیابد و به هر نحو که شده خود را در رده جشنواره های درجه یک بین المللی همچون کن، ونیز و برلین قرار دهد. البته امسال، مدیران سن سباستین فقط به عبارات خوش آب و رنگ در توصیف جشنواره اکتفا نکرده اند و مهم ترین مساله را نیز در نظر گرفته اند: حضور ستارگان. ویگو مورتنسن، ساموئل ال جکسون، نیامی واتسن، دمی مور، ریچارد گیر، لیو اولمان، دیوید کراننبرگ، لاسه هالستروم، مایکل رادفورد، پل استر و... از جمله ستارگان حوزه های گوناگون سینما هستند که جشنواره سن سباستین سعی کرده با جذب آنها اعتبار و حیثیتی را که در چند سال گذشته تا اندازه یی از دست داده، بازیابد.
  جشنواره سن سباستین 2007 با نمایش فیلم «وعده های شرقی» دیوید کراننبرگ آغاز به کار کرد که تاکنون در چند جشنواره معتبر حضور داشته و در همه آنها نتایج خوبی گرفته و از جمله هفته گذشته جایزه بزرگ جشنواره تورنتو را نیز دریافت کرده است. این درام خونین درباره جنایات مافیای روسی در لندن که اکران آن از چند روز پیش با استقبال وسیع سینماروها نیز روبه رو شده، یکی از شانزده فیلم بخش مسابقه و یکی از دویست فیلم به نمایش درآمده در این جشنواره است.
  از جمله فیلم های دیگر بخش مسابقه پنجاه وپنجمین دوره جشنواره سن سباستین که برای جایزه صدف طلایی رقابت می کنند می توان به «نبرد حدیثه» به کارگردانی نیک برومفیلد از انگلستان درباره حوادث ماه نوامبر 2005 در شهر حدیثه عراق و «ماتا هاری ها» ساخته آیلیار بولن اسپانیایی درباره سه زن کارآگاه اشاره کرد. فیلم «بودا از شرم فرو ریخت» به کارگردانی حنا مخملباف درباره تخریب مجسمه های بودا توسط طالبان و «4«10» ساخته مانیا اکبری نیز در این جشنواره حضور دارند.پل استر رمان نویس و کارگردان امریکایی ریاست هیات داوران بخش رسمی جشنواره را برعهده دارد که فیلم «زندگی درونی مارتین فراست» دومین تجربه کارگردانی او نیز در بخش خارج از مسابقه سن سباستین به نمایش درمی آید. سایر اعضای هیات داوران جشنواره امسال عبارتند از بهمن قبادی از ایران، پرنیلااوگوست بازیگر سوئدی، نیکولتا براشی بازیگر ایتالیایی، ادواردو نوریگا بازیگر اسپانیایی، سوسو پکورارو بازیگر آرژانتینی و پیتر وبر کارگردان انگلیسی.امسال ریچارد گیر بازیگر امریکایی و لیو اولمان بازیگر نروژی آثار برگمان جایزه ویژه یک عمر دستاورده هنری را از این جشنواره دریافت می کنند. اعتماد 31/6/86

 

رئیس جمهور 80 ساله زیمبابوه آوازه خوان شد 
    گروه ترجمه: به طور معمول یک فرد هشتاد ساله بعید است بتواند ستاره راک بشود مگر اینکه رئیس جمهور زیمبابوه باشید، احتمالاً در این صورت می توانید مانند رابرت موگابه حتی اجرای زنده هم داشته باشید و رسانه های دولتی را به قبضه دربیاورید.نخستین آهنگ موگابه هشتاد و سه ساله، رئیس جمهور ونزوئلااین اواخر به طور مداوم از رادیوی این کشور پخش می شود. مقامات دولتی می گویند ایده این آواز به وزارت اطلاعات موگابه تعلق دارد. در این آهنگ که «بیت بریج» نام دارد، نونسی یکی از خوانندگان اهل زیمبابوه نیز حضور دارد. متن ترانه موگابه را یک ترانه سرا ننوشته، بلکه متن، زاییده سخنرانی است که سال ها پیش وی در پایتخت ایراد کرده بود.متن آهنگ چیزی شبیه به این است: «به پیش با بیت بریج (بیت بریج یکی از شهرهای اصلی زیمبابوه است)... بیایید بیت بریج را دوباره بسازیم... بیایید غذای مورد نیاز بیت بریج را فراهم کنیم... بیایید کاری کنیم بیت بریج در فرآیند پیشرفت عقب نماند... ما باید بیت بریج را بسازیم.»ظاهراً حالاحالاها مردم زیمبابوه باید صبح تا شب به صدای آواز رئیس جمهور که به طور مداوم از رادیو و تلویزیون پخش می شود گوش بدهند و به آبادی کشورشان و بیت بریج فکر کنند. اعتماد 31/6/86

 

مافیای مقابله با خصوصی سازی 
    گروه اقتصادی: بخش خصوصی البته باید عادت کرده باشد که در اقتصاد دولتی ایران همواره حداقل های اقتصادی را پذیرا شود. این مساله بدون شک از سوی همه تحلیلگران اقتصادی پذیرفته می شود اما اینکه در بده بستان های اقتصاد دولتی برای گسترش بخش خصوصی همچنان دولتی ها در صدر قرار دارند چالشی را برای اقتصاد به تصویر می کشد که نمی توان به سادگی پاسخی برای آن یافت. در این رابطه رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران در انتقاد به کم توجهی به بخش خصوصی در تنظیم و تدوین قوانین و مقررات می گوید: شایسته نیست بخش خصوصی در نهادهای تصمیم ساز و ناظر بر سیاست های اصل 44، کمترین نماینده را داشته باشد. یحیی آل اسحاق که در جمع گروهی از برگزارکنندگان «همایش رویکردی برای ارتقای بهره وری ملی» حضور یافته بود، نسبت به ترکیب دولتی شورای عالی واگذاری اعتراض کرد و گفت: بخش خصوصی باید نمایندگان بیشتری در کلیه نهادهای تصمیم ساز و اجرایی اصل 44 داشته باشد چون اجراکننده اصلی اصل 44 بخش خصوصی است، مناسب نیست در نهادهای تصمیم ساز، در حداقل مجموعه های تصمیم گیری باشد. وی گفت: از 22 نفر که عضو شورای عالی واگذاری هستند، فقط رئیس اتاق ایران حضور دارد درحالی که باید برای حضور تعداد بیشتری نماینده از بخش خصوصی، برنامه ریزی شود. وی در تشریح آنچه موانع اجرایی اصل 44 اعلام کرد، گفت: برخی جریان ها، خصوصی شدن اقتصاد را مغایر با اهداف و خواسته های خود می دانند و در مقابل اصلاحات اقتصادی کشور مقاومت می کنند در حالی که غافل از این هستند که کار تمام شده و تحولات آغاز شده است. رئیس اتاق تهران گفت: ظاهراً قانون نانوشته یی میان برخی وجود دارد که مانع اجرای سیاست های اصل 44 است و آنها بدون اینکه از کسی ابلاغیه یی دریافت کرده باشند، با بوروکراتیک کردن امور یا سنگ اندازی و کارشکنی می خواهند روند اجرای سیاست های اصل 44 را به تعویق اندازند. وی افزود: آنها از این نکته غافل هستند که مقاومت آنها در آزادسازی و خصوصی سازی، نتیجه یی ندارد و فقط هزینه تحولات کشور را بالامی برد. وی گفت: به عنوان رئیس اتاق تهران از صداوسیما انتظار دارم در سریال های ایرانی، به شخصیت تولیدکنندگان و کارآفرینان و صنعتگران اهانت نشود. وی گفت: معمولاً در سریال های ایرانی، کارآفرینان و تولیدکنندگان ارزش های اقتصادی، آدم هایی با صفات منفی و ظالم معرفی می شوند که همواره مترصد رانت خواری و فساد اقتصادی هستند . آل اسحاق گفت: همین روزها در تلویزیون می بینیم که شخصیت های منفی سریال ها، کارخانه دار و کارآفرین هستند و خون مردم را در شیشه کرده اند تا به منافع اقتصادی برسند اما در واقع این تصویرسازی، واقعیت ندارد و در حالی که ابلاغیه اصل 44، فضای جدیدی در اقتصاد کشور ایجاد کرده است، دیدن این گونه سریال ها نشاط آور و امیدوارکننده نیست. وی افزود: نکته جالب این است که همیشه در میان برنامه های مختلف رادیو و تلویزیونی، فیلم و سریال را قطع می کنند تا محصولات کارخانه هایی را تبلیغ کنند که توسط کارآفرینان و سرمایه گذاران کشور ساخته شده است اما چند لحظه بعد، تصویر آدم هایی شبیه او را کریه و زشت کردار پخش می کنند و ناخودآگاه به افکار عمومی تلقین می کنند که کارآفرینی، کار صحیحی نیست. اعتماد 31/6/86

 

دیگر کسی جرات کپی غیرمجاز فیلم ایرانی را ندارد
کارگردان و عضو کمیته مبارزه با قاچاق فیلم به فارس گفت: طی 5 ماه فعالیت با همکاری پلیس امنیت و مجتمع قضایی ارشاد اسلامی به دستاوردهای خوبی در عرصه مبارزه با سرقت و قـاچاق فیلم رسیـدیم. وی گفت: طی این زمان تعداد 1500 مغازه و 400 دسـتفروش در تهران مورد بازرسی قرار گرفتند و از این بین 5/3 میلیون اثر رایتی ایرانی، خارجی و مبتذل را کشف کردیم. این تهیه کننده سینما گفت:ما تاکنون 878 پرونده سرقت آثار سینمایی را کارشناسی کرده ایم و در اختیار مقامات قضایی قرار دادیم،چون ما در عین حال، مسئولیت کارشناسی پرونده ها را در وزارت ارشاداسلامی بر عهده داریم. وی افزود:نکته قابل توجه این است که ما در دو ماه نخست کارمان بیشتر کپی های غیرمجاز فیلم ایرانی را کشف می کردیم ولی الان 95 درصد مواردی که کشف می شود آثار مبتذل خارجی را تشکیل می دهد، شاید در این بین فقط 5 درصد آنها فیلم ایرانی باشد چون دیگر کسی جرات کپی غیرمجاز فیلم ایرانی را ندارد. این مسئول مبارزه با قاچاق فیلم گفت: الان بیشتر فیلم های کشف شده، رایت غیر مجاز آثارخارجی هستند و فیلم های ایرانی خیلی کم در بین آنها دیده می شود. وی تصریح کرد: قاچاق فیلم های پرده ای که به صورت همزمان با اکران پخش می شد یا قبل از عرضه قانونی به بازار قاچاق می آمد کاملامتوقف و فیلم های غیرمجاز پخش شده قبلی هم پاک سازی شده است. این تهیه کننده گفت: ما تقریبا از اردیبهشت ماه تا کنون، هیچ فیلم ایرانی نداریم که از شبکه غیرقانونی پخش شود و همه فیلم ها از شبکه قانونی پخش شده اند. این نشان می دهد که سارقان فیلم های ایرانی، امکان دسترسی به این رایت ها را پیدا نکرده اند و این مسأله کلامنتفی شده است. فرح بخش گفت: از طرفی نیز اتحادیه تهیه کنندگان، پخش فیلم های داخلی به صورت قاچاق را ممنوع کرد و این امر به تمامی دفاتر فیلم و سالن های سینما ابلاغ شد، چرا که این امر امکان دستیابی سهل الوصول به فیلم را فراهم می کرد.همچنین تمامی نسخه های سی وپنج فیلم ایرانی کدگذاری شد، که به راحتی قابل شناسایی هستند که در کدام سینما کپی شده است، پس از اجرای این طرح حتی در دورترین سینماهای شهرستان نیز می توان مکان کپی فیلم ها را شناسایی کرد. این تهیه کننده افزود: در اکثر سینماها هم به طور نامحسوس کنترل های لازم صورت می گیرد و صاحبان سینما هم در این کار فعال هستند. وی ادامه داد: ما در اتحادیه تهیه کنندگان با پلیس امنیت ،قوه قضاییه و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دست به دست هم دادیم و قاچاق فیلم را متوقف کردیم.این کار نشان داد که بخش خصوصی هر زمان وارد جریانی شد،به درستی انجام گرفت.ما از 29 فروردین همکاری خودمان را در زمینه مبارزه با قاچاق فیلم شروع کردیم وکافی است که وضعیت سینما را با اوایل سال مقایسه کنید تا به تاثیر این همکاری پی ببرید. وی ادامه داد: این قضیه تقریبا در تهران 90 درصد خاتمه یافته است، در حالی که در 3 - 2 ماه اول سال امکان نداشت ما جایی را بازرسی کنیم و مورد کشفی نداشته باشیم.فرح بخش میزان کشفیات رایتر در چند ماه اخیر را ذکر کرد و گفت: ما تاکنون 479 دستگاه رایتر کشف کردیم و در اوایل کارمان به جایی برخوردیم که 160 رایتر داشت که تحویل مقامات قضایی شد. آفتاب یزد 31/6/86

 

پخش سریال ۴ قسمتی «اخراجی ها» از تلویزیون

 گروه فرهنگ و هنر- سریال
۴ قسمتی اخراجی ها ساخته مسعود ده نمکی به تلویزیون می آید.
 به گزارش خبرنگار «ایران» مجموعه تلویزیونی اخراجی ها ترکیبی از این فیلم پرفروش و
۲ قسمت از پشت صحنه های آن است که در زمان ۳۵ دقیقه و برای پخش از شبکه سوم سیما تهیه و تدوین شده است.مسعود ده نمکی در باره زمان پخش این سریال به «ایران» گفت: تا این لحظه برای پخش این مجموعه از شبکه سوم قرار دادی منعقد نشده است. اما پیش از این در جلسه ای که با آقایان کاسه ساز و پور محمدی (مدیر شبکه ۳) داشتیم زمان پخش این مجموعه هفته اول ماه رمضان اعلام شد.بنابراین نسخه تدوین شده این مجموعه در اختیار شبکه سوم است.به گزارشی دیگر پور محمدی مدیر شبکه ۳ نیز اعلام کرد: امروز ۳۱ شهریور نوار اخراجی ها را می بینیم و بعد با برگزاری یک جلسه تصمیم می گیریم مجموعه اخراجی ها پخش شود یا نه؟این در حالی است که هفته گذشته نیز مستندی ۲ ساعته با عنوان «اخراج اخراجی ها» به کارگردانی مسعود ده نمکی و توسط مؤسسه دنیای تصویر به شبکه خانگی راه یافت و تکثیر اول این مستند که ۶۰ هزار سی دی بود، از سوی مردم خریداری شد. ایران 31/6/86

 

انتقاد وزیر ارشاد از تلاش قدرت های تسلط خواه به تمدن های اصیل در نشست وزیران عضو شبکه های بین المللی سیاست فرهنگی بیان شد
محمدحسین صفارهرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مراسم گشایش دهمین نشست وزیران فرهنگ عضو «شبکه های بین المللی سیاست فرهنگی» از تلاش های برخی قدرت های تسلط خواه برای حمله به تمدن های اصیل و سازنده تمدن کنونی جهان انتقاد کرد.
    بنابه گزارش ایرنا از مادرید، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در سخنان خود با اشاره به نگرانی های برخی از اعضای کنوانسیون«تنوع فرهنگی» در مورد عدم تأیید کامل این کنوانسیون اظهارداشت : بخشی از دلایل این نگرانی و تردیدها به ابهامات موجود در کنوانسیون و بخش دیگری از آن به اراده ای که در برخی کشورها برای عدم تحقق تنوع فرهنگی وجود دارد، مربوط می شود.
    صفار هرندی همچنین با اشاره به تهاجم فرهنگی قدرت های تسلط خواه گفت: تصور برخی از قدرت ها از پذیرفتن تنوع فرهنگی القای مدل فرهنگی خود به دیگران است که ما آن را تهاجم فرهنگی تعبیر می کنیم.وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تصریح کرد: تهاجم فرهنگی دقیقاً مخالف تعامل فرهنگی عمل می کند و شبیخون وار، وارد عرصه فرهنگ می شود.
    صفار هرندی همچنین با اشاره به تهاجم های انجام شده علیه مسلمانان در سال های اخیر گفت : اکنون در جهان
۱/۵ میلیارد مسلمان زندگی می کنند که خود را به تمدن و فرهنگ اسلامی وفادار می دانند و به این بهانه بی رحمانه به فرهنگ آنها اهانت می شود، چرا آنها باید تقاص گناهی را پس بدهند که تعداد اندکی انسان منحرف مرتکب شده اند.
    گفتنی است، دهمین نشست وزیران فرهنگ کشورهای عضو شبکه بین المللی سیاست فرهنگی با شرکت بیش از
۵۰هیأت نمایندگی از کشورها، سازمان ها و ارگان های منطقه ای و جهانی مانند یونسکو واتحادیه اروپا دراسپانیا گشایش یافت.
    *دیدار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با وزیر فرهنگ اسپانیا
    محمد حسین صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران در دیدار با «سزار مولینا» وزیر فرهنگ اسپانیا، ضمن قدردانی از مواضع مستقل اسپانیا در خصوص مسائل مهم بین المللی در زمینه مسائل مهم فرهنگی بین المللی و دوجانبه فی مابین
۲ کشور گفت وگو کرد.
    وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این دیدار گفت: پتانسیل بالایی برای همکاری های فرهنگی میان ایران و اسپانیا بویژه در زمینه آموزش زبان
۲ کشور، موسیقی، فیلم و برگزاری نمایشگاه وجود دارد.در این دیدار همچنین آقای سزار مولینا وزیر فرهنگ اسپانیا ضمن تمجید و قدردانی از سخنرانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران در مراسم افتتاحیه دهمین نشست وزیران فرهنگ کشورهای عضو آی .ان.سی.پی، نسبت به گسترش روابط ۲ کشور ابراز علاقه کرد.
 وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی همچنین در جریان برگزاری نشست سالانه وزیران فرهنگ کشورهای عضو «شبکه بین المللی سیاست های فرهنگی» (آی.ان.سی.پی) با چند تن از وزیران و معاونان وزرای فرهنگ کشورهای شرکت کننده در این نشست دیدار و در مورد مسائل فرهنگی کنونی جهان گفت وگو کرد. ایران 31/6/86

 

ادبیات دفاع مقدس در گفت وگو با قاسمعلی فراست - نویسنده -: وسط آتش فقط می شود به خود آتش فکر کرد
نویسنده: یزدان سلحشور

ادبیات جنگ، یا آن گونه که بعدها به آن موصوف شد ادبیات دفاع مقدس، آن قدر در تلاطم روزگار به قول مولانا چون کشتی بی لنگر، کژ شد و مژ شد تا به آنجا رسید که از مرز ترجمه هم گذشت. دیگر کسی را یارای چون و چرایی در این حوزه نیست. از «نخل های بی سر» قاسمعلی فراست تا «شطرنج با ماشین قیامت» احمدزاده راهی طولانی طی شد؛ همان طور که از نخستین شعرهای جنگ شاعران حوزه تا غزل های کاکایی و قزوه. البته همه متفق القول اند که داستان در این حوزه ادبی قوی تر عمل کرده و تعداد آثار ماندگارش بیشتر است. منتقدان می گویند که شعر، هنر دوران درگیری با وضعیت است و داستان، هنر پس از وضعیت. شاید دلیل ارتقای روز به روز داستان جنگ هم همین باشد. با این همه نباید فراموش کرد که این ادبیات از آثار ضعیف هم بری نبوده و انبوهی از این آثار، اکنون در کتابخانه های کشور خاک می خورند. در کشوری همچون ایران که چرخه چاپ و نشر و تولید فرهنگ اش دائم نیازمند حمایت دولت است، انتشار آثار ضعیف برای رسیدن به آثار برتر، هزینه گزافی نبوده است. می گویند که پرداخت های گزافی، اوایل دهه هفتاد توسط مرکز حفظ آثار دفاع مقدس و بنیاد مستضعفان صورت گرفته است که بی حاصل یا کم حاصل بوده است. می گویند که نویسندگان کم بنیه، پول ها را به جیب زده اند و آثار زیر متوسطی ارائه داده اند که حتی قابل قیاس با آثار شعاری دوران جنگ هم نبوده چرا که نویسندگان آن دسته آثار، با حب دین و خاک دست به قلم بردند و اینان با حب اسکناس! می گویند این پرداخت ها قطع شده چون کارآمد نبوده و آثار خوب را در انبوه آثار بد از انظار مخفی می کرده است. می گویند بهتر است که دولت حمایت هایش را وارد چرخه نشر کند نه آن که مستقیماً به نویسنده بدهد. می گویند... اینها روایات متفاوتی است که در این پرونده به سراغ شان رفته ایم. پاسخ هایی به صراحت بیان شده و پرسش هایی هم بی جواب مانده است؛ اما ادبیات جنگ همچنان به راه خودش ادامه می دهد. چه بخواهیم چه نخواهیم چه بخواهند چه نخواهند این نوع ادبیات در همه کشورهای دارای ادبیات پیشرو، طرفدار دارد.
    گروه فرهنگ و هنر
    قاسمعلی فراست متولد
۱۳۳۸ است و در گلپایگان . وی را اکثر و اغلب با رمان «نخل های بی سر» می شناسیم اما تا کنون آثاری چون «زیارت» (۱۳۶۰- حوزه اندیشه و هنر اسلامی )، «خانه جدید » (۱۳۶۱- حوزه اندیشه و هنر اسلامی )، «نخل های بی سر » (۱۳۶۳ - انجام کتاب )، نمایشنامه بن بست (۱۳۶۴- جهاد دانشگاهی )، «افطار» (۱۳۶۵ - کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان)، روزهای برفی (۱۳۶۹- مدرسه) ، کتاب شناسی داستان های امام ، انقلاب ، جنگ(۱۳۸۴- عروج) و ... از وی منتشر شده است. دو رمان «آوازهای ممنوع» و «عاشقی منعی ندارد» را هم زیر چاپ دارد. او همچنین مشغول کار روی «دائرة المعارف هنرمندان معاصر» است که حدود ۵ هزار مدخل آن آماده است. وی نخستین رمان جنگ را منتشر کرد و از این نظر، خط شکن محسوب می شود. به یاد دارم که همزمان با انتشار این کار، چه غوغایی به پا شده بود. خیلی ها تصورش را نمی کردند که حتی بشود داستان کوتاه با مضمون جنگ نوشت و موفق بود چه برسد به رمان. فراست کار «نشد» را «شد» کرد. در دو دیدار متوالی در تابستان ،۶۳ اولی در اردوی کانون پرورش فکری در دماوند و پس از آن در اردوی کانون در رشت، فراست از شکل گیری این رمان بسیار گفت و اکنون از آن بسیارها، اندکی در این مصاحبه آمده است. ۲۳ سال از آن روزها گذشته و خیلی چیزها را هم «ریا»می داند برای ضبط در مصاحبه ای که همه می خوانندش. باید اعتراف کنم هنگامی که در تحریر یه روزنامه ایران دیدمش ، تغییر چندانی نکرده بود با آن فراست سال های جنگ. روحیه همان بود و منش همان بود. خوش مشرب بود و هست. شهرت این سال ها هم تأثیری بر سلوک فروتنانه اش نداشته و ندارد. آدم هایی از این جنس - جنس آب - کمتر در روزگار ما یافت می شوند.آدم هایی که عطر صداقت دوران جنگ هنوز درگفتارشان به مشام می رسد.
 
    * چطور است از سال های ،
۶۱ ۶۲ شروع کنیم، زمان شروع شدن رمان «نخل های بی سر»؛ یادم هست که سال ۶۳ می گفتید که جرقه رمان با صحنه ای شروع شد که مردم داشتند خرمشهر را تخلیه می کردند و نیروهای صدام حسین هم در حال اشغال شهر بودند؛ کسانی هم در حال «آب فروشی» بودند...
    قبل از این قضایا، می دیدم که جنگ زده ها وقتی می آیند تهران، یک عده آنها را تحویل نمی گیرند، این مسأله حس و عاطفه ام را مشغول کرد. آن موقع فکر می کردم که این رمان را در تهران و با حضور این آدم ها می شود نوشت. بعد دیدم که باید رفت این موضوع را از سرچشمه پی گرفت. رفتم خرمشهر. آنجا به عینه دیدم که مردم گریزان از ارتش صدام ، در آن گرمای جنوب به جرعه ای آب نیازمندند و آن آب هم «فروشی» بود! مادری را دیدم که آب برای خودش نمی خواست برای بچه اش می خواست. از خانه زده بود بیرون و با لوازمی که دیگر جزو ضروریات بود و کیلومتر به کیلومتر چیزی را در راه جا گذاشته بود و حالاخودش بود و بچه و یک دست لباس. بچه هم بهانه آب گرفته بود و مادر هم طلب یک لیوان آب از «آب فروش»می کرد و «آب فروش» هم می گفت که لیوانی این قدر تومان! البته ما در هر حوزه ای آدم های فرصت طلب داریم بعدتصور کنید در گلزار شهدای خرمشهر، بالای هر قبر، نه سنگ قبری نه چیزی تنها یک حلب زنگ زده روغن که رویش با گچ یا رنگ ، مثلاً نوشته بودند: دختر پنج ساله باموهای بور و دمپایی قرمز و بلوز آبی. دیگر هیچ نشانه ای ، اسمی، هیچ! این ها باعث شد که قبلاً دلم گیر کرده بود و حالاپایم گیر کند! نشستم بین بچه های رزمنده و همراه شدم با جنگیدن هاشان، خنده هاشان، گریه هاشان،جوک گفتن هاشان و «نخل های بی سر» را نوشتم.
    * هم اکنون که به گذشته نگاه می کنید جایگاه این رمان را در کجای حافظه تاریخی ادبی ما می بینید؟
    من اگر بخواهم «نخل های بی سر » را هم اکنون بنویسم، قطعاً دیگر این نخواهد بود.
    زبان، شخصیت پردازی، فضاسازی، کل قضایا تغییر خواهد کرد. وقتی یک روز از «نوشته» بگذرد، احتمال ایجاد تغییر در آن هست وقتی بیست و خرده ای سال بگذرد، طبیعتاً تغییر اجتناب ناپذیر است. اما از آنجا که نخستین رمان جنگ نسل ماست، فکر می کنم که در تاریخ ادبیات جنگ به هر حال یک جایی باز کرده باشد ـ خواه ناخواه ! ـ و برای من مثل بچه ای است که پدرومادرش توی آب و آتش به دنیایش آورده و توی آب و آتش بزرگش کرده اند. من فکر می کنم بچه ای که توی آن شرایط به دنیا بیاید با بچه ای که در دل امکانات، آرامش و رفاه به دنیا بیاید ـ بخواهیم یا نخواهیم ـ تفاوت هایی دارد. ممکن است که نسبت به این رمان ـ حالااز نظر نگارش و نوع نگارش ـ خیلی اعتراض و انتقاد داشته باشم اما آن حس وارستگی و شرایط آن روزگار و وصف آن شرایط را هنوز دوست دارم.
    * چند بار تا به حال این کار را بازنویسی کرده اید؟
    من فقط در چارچوب جدیدی که انتشارات «سریر» منتشر کرد، کمی دست بردم. بسیاری از دوستان می گفتند که این کار را نکن! بگذار همان فضای اوایل انقلاب و جنگ حفظ شود؛ اما حس خودم این است که باید «چهارسال» از عمرم را ـ یک گوشه ای ـ کنار بگذارم و این رمان را دوباره بنویسم. این چهار سال را جامعه برای من فراهم نمی کند امیدوارم روزی برسد که خودم این شرایط را برای خودم فراهم بکنم و «نخل های بی سر» را با زبان امروزی بنویسم. به نظرم جای نوع ادبیات «نخل های بی سر» هنوز در ادبیات ما خالی است یعنی وصف شروع جنگ تا آزادی خرمشهر. آنچه را که ما در آن روزگار تجربه کردیم هنوز در ادبیات این دوره نمی بینم و جایش خالی است. من از روزگار جنگ و اکنون، سه «تأسف» برایم مانده است. «تأسف» اولم متعلق به روزگار جنگ است که هر چه به بزرگانی مثل شهید جهان آرا می گفتیم بیایید خاطرات خودتان، ناگفته های خودتان را از جنگ بگویید، ریا می دانستند و نمی گفتند و حالاهم دیگر نیستند که نسل جدید از آن تاریخ ناگفته و نانوشته بهره مند شوند. دو «تأسف» دیگرم متعلق به روزگار فعلی است که چرا نویسندگانی که دانش اش را دارند و آشنایی دارند با حوزه جنگ و دلسوز نوشتن در زمینه ادبیات جنگ اند، باید کار دوم شان و گاهی اوقات سوم و چهارم شان نوشتن باشد و آن قدر درگیر باشند که وقت نوشتن و خوب نوشتن نداشته باشند؟
    مطمئناً اگر این نویسندگان معدود، این امکان و وقت را داشتند وضعیت ادبیات جنگ ما این نبود که هم اکنون هست و وضعیت به مراتب بهتری داشت. بایرامی، مجید قیصری، احمد دهقان، غفارزادگان، فتاحی و دیگر نویسندگان این حوزه، کار دوم شان نوشتن است و آن قدر درگیر زندگی روزمره اند که بعضی هاشان مدت هاست که چیز تازه ای در این زمینه ننوشته اند. این برمی گردد به جامعه و مسئولان فرهنگی ما که اگر مسأله است برایشان ادبیات جنگ، اگر جنگ ـ به قول امام (ره) ـ رأس امور است برایشان باید واقعاً رأس امور قرار بگیرد. «تأسف» سومی که می خورم و به گمانم باید همیشه هم بخورم از دست کارگزاران فرهنگی ماست. من کم دیده ام مسئول فرهنگی ای که برای مسئولیتی که پذیرفته، تخصص لازم را داشته باشد دغدغه لازم را داشته باشد صداقت لازم را داشته باشد و جزو گوشت و پوست و خونش باشد آن قضیه. نمی گویم ندیدم، دیدم اما کم دیدم! این هم دامن می زند به این که ادبیات جنگ ما دچار بحران شود. دچار کمبود و خلأ شود. راستش را بگویم! من حق می دهم به جوانی که می گوید: «کدام دفاع مقدس؟» اصلاً و ابداً من او را مقصر نمی دانم خودمان را مقصر می دانم! آنچه که از جنگ دیده آوارگی بوده، خرابی بوده، دربه دری بوده، بمب بوده، خون بوده، مجروحیت بوده، معلولیت بوده، پشت صحنه را ندیده است! اصل قضیه را ندیده! اصل قضیه را من و امثال من باید دست به دست هم بدهیم و بیان کنیم. اگر حتی بخشی از واقعیت ها بیان شود موضع نسل امروز، این نخواهد بود. ممکن است که حالامن وکیل، من وزیر، من مسئول فرهنگی شب راحت بخوابیم و پولی را که می گیریم نوش جان بدانیم اما فردای قیامت وقتی همین نسل یقه مان را گرفت، هیچ جوابی نخواهیم داشت!
    * فکر نمی کنید در همین حوزه ادبیات جنگ، اگر تمهیدی اندیشیده می شد که برای همین نویسندگان خوب و کم توقع و گاه بی توقع، یک تیراژ
۵۰ هزار نسخه ای در نظر گرفته می شد، ۲۰ هزارش که به راحتی سهم کتابخانه های کشور می شد و بخش قابل توجهی از بقیه می شد برود ضمیمه هدایای مختلف وزارتخانه ها و ارگان ها ـ به مناسبت های مختلف ـ شود و در ضمن همین شمارگان، چرخ زنگ زده «نشر» این مملکت را روغنکاری می کرد و به احتمال قوی، لااقل ۲۰ هزارش هم در جاهای مختلف به فروش می رسید؛ آن وقت با فرض متوسط قیمت ۳ هزار تومان برای هر کتاب و ۲۰ درصد پشت جلد حق التألیف نویسنده، چیزی حدود ۳۰ میلیون تومان برای نویسنده می ماند تا بتواند بنشیند و هر ۴-۳ سال یک رمان بنویسد برای جنگ؟ توجه کنید که ۳۰ میلیون تومان می شود حدود ۳۵ هزار دلار برای ۴ سال؛ سالی حدود ۸ هزار دلار و ماهی حدود ۶۰۰ دلار که در مقیاس درآمدهای نویسندگی حتی در کشوری مانند هند، خنده دار است!
     
توقع ما از این هم کمتر است! این که شما فرمودید ایده آل است در این وضع و اوضاع! اگر کارشناسی های دقیقی می شد که داستان جنگ ما در دبیرستان ها رواج پیدا کند و دختر و پسرهای جوان ما حداقل این کتاب ها را نخوانده کنار نگذارند، خب! خیلی اتفاق ها می افتاد. این عدم رواج داستان جنگ در دبیرستان ها و میان جوان ها، چند علت دارد؛ یک: یک عده از نویسندگان ما آمده اند درباره جنگ نوشته اند و بد هم نوشته اند چون بصیرت و هوشیاری چنین کاری را نداشته اند و آمده اند شعار داده اند و بد دفاع کرده اند و کارشان نه عمق هنری داشته نه سطح هنری نه هیچ هنری! پسر و دختر جوان این کتاب ها را دست می گیرد که بخواند اما با یک مشت شعار مواجه می شود که یکی می خواهد برود جبهه شهید شود و شهید هم می شود و خداحافظ، خداحافظ! در این داستان ها زندگی وجود ندارد، عشق وجود ندارد، ترس و شهامت واقعی وجود ندارد؛ دشمن در این داستان ها، یک آدم ترسوی بدشکل و بدقواره است که تا بگویی دست ها بالا! خودش را و نیروهای همراهش را تسلیم می کند یا مانند آب خوردن کشته می شود! ببینید! قهرمان واقعی در مقابل ضدقهرمان واقعی ترسیم و توصیف می شود. اگر جنگ این طور بود که لازم نبود این همه رشادت ها و از خودگذشتگی ها صورت بگیرد؛ یک گروهان می رفت و ظرف یک ساعت، ارتش صدام را خلع سلاح می کرد! حالاچرا چنین می شود؟ برمی گردد به «تأسف» سوم من! کارگزاری که آن باشد و نویسنده ای که این باشد، مصیبت هم همین می شود! این همه بد گفتم بگذارید خوب اش را بگویم. یک زمانی من مسئول شورای رمان بنیاد مستضعفان بودم. یک آقایی آنجا کارگزار فرهنگی بود؛ او تازه آمده، داستان را نمی شناسد اهل داستان نیست اهل هنر و ادبیات نیست ولی یک آدم فوق العاده سالم و منطقی است. من به ایشان گفتم: «بگذارید آثاری که با هزینه و سفارش این مرکز نوشته می شود، نویسنده هر کجا که می خواهد چاپ اش کند. اسم بنیاد نیاید چون وقتی یک نهاد کاری را منتشر می کند بعضی ها ممکن است نخوانده پس اش بزنند. ما برای وصل کردن آمدیم!» ایشان پذیرفت. هرکس رمان اش را به هر جایی که دوست داشت، داد.
۹۰ درصد رمان هایی که در جشنواره های ادبی این سال ها جایزه گرفتند، همان رمان های مشمول آن پیشنهادند. حالاشما بیایید جهت عکس را هم ببینید که یک مسئول فرهنگی ارشد بیاید، بگوید: «آقای فراست! رمان که دروغ است چرا باید از رمان حمایت کنیم؟!» آقای عزیز! حمایت نکنید! اگر شمارگان قابل قبول باشد نویسنده نیاز به حمایت ندارد. یکی از مشکلات ادبیات جنگ حمایتی بوده که کارشناسانه نبوده! نویسنده احترام می خواهد، شأن می خواهد. بچه نویسنده وقتی می بیند که همسایه شان کله پز است و فلان ماشین را دارد و پسر و دخترش به فلان مدرسه می رود و چه زندگی و چه برو بیایی اما پدرش دارد خودش را بیچاره می کند که به زور زندگی را سر و هم بیاورد و شب ها هم که همه خواب اند این تازه دارد می نویسد، فکر می کنید چه طور باید نسبت به پدرش، به قلم، به فرهنگ نگاه کند؟! مسأله دومی که باید عرض کنم دفاع بد از ارزش ها است .
    به خاطر سخت گیری هایی که در مدارس و دانشگاه ها و جامعه صورت گرفت درستی یا نادرستی اش اینجا مدنظر نیست و بحث کارشناسانه ای را می طلبد - نگاه نسل جوان دیگر مثل زمان ما نیست. اگر
۹۹ درصد جامعه آن موقع، نگاه اش مثبت بود حالارسیده به ۵۰ یا ۴۰ درصد. این فاجعه کمی نیست. اگر این شرایط پیش نمی آمد دیگر به این مرحله نمی رسیدیم که بگویند این کتاب مال بسیج و جنگ است، پس بگذارش کنار!
    * در اینجا می خواهم یکی از سؤال های رایج نسل جوان را مطرح کنم. این سؤال من نیست - و شما می دانید که نیست! - دوران جنگ، بچه ها می رفتند شهید شوند یا پیروز شوند؟
    همان طور که شما هم می دانید، چند دسته بودند. یک عده بودند که با آگاهی کامل می آمدند جنگ و جنگ شان را می کردند و نماز شب شان هم به راه بود و فوتبال شان را هم می کردند و جوک هایی هم می گفتند از جوک های امروز این جوان ها، پیشرفته تر بود! اینها زندگی می کردند به تمام مفهوم کلمه! انتخاب کرده بودند این راه را. عده ای دیگر بودند که آمده بودند برای مملکتشان بجنگند اما اهل دین نبودند چندان. اینها وقتی در شرایط قرار می گرفتند و بچه های گروه اول را می دیدند خود به خود تحت تأثیر قرار می گرفتند. گروه سوم - که کم هم بودند - لات بودند! بله لات بودند! نه دنبال این بودند و نه دنبال آن؛ اینها بودند به هر حال! اگر بخواهیم تاریخ جنگ را بنویسیم باید به اینها هم اشاره کرد. اما همین ها هم وقتی توی خط یک، توی حمله زخمی می شدند یا مشکلی برایشان پیش می آمد گاهی اوقات، جلوه هایی از خودشان نشان می دادند که حیرت انگیز بود. یکی از اینها گفته بود: «برم نگردانید عقب. نگذارید بفهمند من هم اینجا بوده ام. نمی خواهم قیاس شوم با بچه های پاک اینجا که شهید شدند. آن قدر در زندگی خراب کرده ام که نمی خواهم آنهایی که مرا می شناسند بگویند این که فلان کاره بوده آنجا چه می کرده.» این صحنه ها تأثیرگذار است. اینهاست به نظرم واقعیت هایی که باید گفته شوند.
    *«نخل های بی سر» را چند بار پیش از انتشار اولش بازنویسی کردید؟
    این مطلبی که حالامی خواهم بگویم سال ها مکتوم مانده بود تا یکی از منتقدهایی که کتاب را نقد کرد، این را در نقدش آورد و خب! متأسفانه علنی شد. بار اول که خواستم رمان را بدهم به دست چاپ یکی از برادرهایم شهید شد، وقتی کار را دوباره خواندم دیدم تأثیر لازم راندارد. دوباره دست بردم و فرستادم برای چاپ که برادر دوم ام شهید شد. باز احساس کردم کم دارد، بازخوانی کردم و بعد دادم زیر چاپ. اکنون که به آن نگاه می کنم می بینم که خیلی چیزها کم دارد. به هرحال این کار را فراست
۲۳ ساله نوشته است و نه فراستی که ۴۸ سال عمر کرده و یک چیزهایی این ور آن ور - کم و زیاد - یاد گرفته است.
    * هیچ شده به این فکر بیفتید که شخصیت های باقی مانده این رمان را به دهه
۸۰ بیاورید و ببینید که چه بر سرشان آمده؟
    با بعضی از شخصیت های آن رمان، من هنوز رفاقت دارم و جای پای آنها را می توانید در داستان های کوتاه این سال های من ببینید.
    * به فکر نیفتاده اید که اینها را حول یک «طرح تازه» جمع کنید و به فرض «نخل های بی سر
۲» را با شخصیت هایی که قضایای بیست و خرده ای سال اخیر را از سر گذرانده اند شکل بدهید؟
    به فکرش افتاده ام؛ اما مهمتر از آن برایم بازنویسی «نخل های بی سر» است که می خواهم آن را با زبان امروز و تجربیاتی که در این سال ها به دست آورده ام دوباره بنویسم. با این همه باید بگویم در رمان هایی که حالازیر چاپ دارم، به گونه ای این «نگاه» لحاظ شده و گوشه هایی از آنها اختصاص دارد به همان آدم ها؛ اما این رمان ها، «نخل های بی سر
۲» نیستند «نخل های بی سر» پراکنده هستند! در واقع ترکش های «نخل های بی سر» هستند که پخش شده اند این ور، آن ور!
    * اگر آن
۴ سال را فرصت پیدا کنید، چقدر «پلات» اثر را عوض خواهید کرد؟
    خیلی! کلیت همین خواهد بود و از شروع جنگ، شروع خواهد شد و به آزادی خرمشهر ختم خواهد شد و آدم ها همین خواهند بود ولی دو چیز عوض خواهد شد اول حجم کار است که فوق العاده عوض خواهد شد و دوم پرداخت و زبان داستانی هم کاملاً تغییر خواهد کرد.
    * قبل از این که این رمان را بنویسید «دن آرام» را خوانده بودید؟
    نه! بعدش خواندم...
    * فکر می کنید اگر قبلش خوانده بودید تأثیری بر روند شکل گیری این رمان داشت؟
    بی گمان اثر می گذاشت. وقتی «دن آرام» را خواندم زیبایی هایی را دیدم که این زیبایی ها قابل تسری به «نخل های بی سر» بود؛ منتها آن زمان چنان ما - همه ما - گرم حادثه شده بودیم، چنان استحاله شده بودیم در این واقعه و در شور این واقعه که نمی شد رهایش کرد و بین فرصت های نوشتن، به چیز دیگری مثل خواندن رمان های دیگر پرداخت. آن قدر به این فضا نزدیک بودم و نزدیک بودم به این آدم ها و کنارشان بودم که نمی توانستم فاصله بگیرم. دائم توی سنگرها بودن و خندیدن و گریه کردن با این آدم ها، فرصتی برای مطالعه نمی گذاشت در حالی که اکنون به راحتی در فواصل نوشتن به کارهای دیگر می رسم. دغدغه های آن موقع فرق داشت. وسط آتش بودیم. آدم وسط آتش نمی تواند برود گردشی هم بکند تلویزیون هم نگاه کند کتابی هم بخواند! وسط آتش فقط می شود به خود آتش فکر کرد! ایران 31/6/86

 

جمع آوری ۳۵ هزار سند مربوط به دفاع مقدس در اراک
    اراک - خبرنگار ایران: تاکنون
۳۵ هزار سند۴۰، هزار عکس و ۱۵۰ حلقه فیلم مربوط به دفاع مقدس از شهر های مختلف استان مرکزی جمع آوری شده است.
    سردار جلالی، رئیس بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس استان مرکزی با بیان این که همچنان در حال جمع آوری اسناد مربوط به نقش ادارات در دفاع مقدس و نقش زنان در دفاع مقدس هستیم افزود: منتخب این آثار در نمایشگاه ارزش های دفاع مقدس همزمان با هفته دفاع قدس به نمایش گذاشته می شوند و سپس تحویل موزه دفاع مقدس خواهند شد. وی همچنین اضافه کرد: همزمان با فرارسیدن هفته دفاع مقدس نمایشگاهی به منظور به نمایش گذاشتن اسناد و تصاویر جمع آوری شده و ارزش های دفاع مقدس و نشر و گسترش این ارزش ها در میان جامعه به خصوص جوانان در مصلای بیت المقدس اراک به مدت یک هفته بر گزار می شود. ایران 31/6/86

 

قلمرو پرخاشگران
نویسنده: حمیده احمدیان راد

وقتی خودروی مسافرکش ناگهان از مسیرش منحرف شد، عابر پیاده داخل جوی آب رفت تا خودرو با او برخورد نکند. وقتی خودروی مسافرکش کمی جلوتر توقف کرد، عابر پیاده گمان کرد که راننده می خواهد از او عذرخواهی و دلجویی کند، ولی ناباورانه راننده عصبانی را دید که تخته چوبی با سر تیز از صندوق برداشت و به طرفش آمد. اما راننده عصبانی از او گذشت و به طرف خودروی پژویی رفت که ناگهان از خیابان فرعی، جلوی خودرویش سبز شده و موجب انحراف آن شده بود. البته از آنجایی که مسافران خودروی پژو چند جوان قوی بودند، کار به درگیری فیزیکی نکشید. ولی دو طرف تا توانستند به هم پرخاش کردند.
    
    تعریف ساده پرخاشگری، جنگیدن یا تحقیر دیگری است. جنگیدن هم راه خوبی برای حل اختلاف نیست. پرخاشگری با جرأت و جسارت فرق دارد. معنی جسارت، خودباوری، بی باکی یا پای اعتقادات خود ایستادن است. در حالی که معنی پرخاشگری این است که از روی قصد بخواهیم به دیگری صدمه بزنیم.
    بنابراین هواداران دو تیم فوتبال که پس از پایان بازی شیشه های اتوبوس های شرکت واحد را می شکنند و صندلی های آنها را از جا درمی آ ورند، افرادی جسور نیستند، بلکه افرادی پرخاشگرند که هنوز هیچ کس نمی داند با آنها که می خواهند دق و دلشان را سر اتوبوس های شرکت واحد درآورند چگونه رفتار کند.
    هر روز که صفحات حوادث روزنامه ها را باز می کنیم با خبرهایی مواجه می شویم که حاکی از آن است که در نتیجه اختلاف بر سر جای پارک، یک متلک و یا پول بسیار اندک، کار به پرخاش و نزاع کشیده و قتلی رخ داده است. حتی آمارهای سال های گذشته حاکی از آن است که پرخاشگری جزو بیشترین جرایم میان جوانان بوده است.
    همچنین شهرهای ما پر از افراد پرخاشگر است. در خانه های ما همسران با یکدیگر و فرزندان با والدین با هم پرخاش می کنند. در ادارات ارباب رجوع های سرگردان وقتی با لحن طلبکارانه کارمندان مواجه می شوند از کوره درمی روند و شروع به پرخاش می کنند.
    محترم شجاعی کارشناس علوم تربیتی می گوید: «دو نوع پرخاشگری وجود دارد. یک نوع پرخاشگری فیزیکی است که به صورت شکستن، چوب و چماق کشیدن، گلاویز شدن یا داد و هوار کشیدن بر سر دیگران به قصد ایجاد صدمه فیزیکی انجام می شود. نوع دیگر پرخاشگری ارتباطی است که در آن فردی سعی می کند به شخصیت فرد دیگر یا دوستی ها آسیب بزند.»
    
    * کسی نوجوانان پرخاشگر را درنمی یابد
    شهرها بیش از روستاها مستعد پروراندن افراد پرخاشگرند. در این میان پرخاشگری میان جوانان و نوجوانان بیش از دیگران دیده می شود.
    سیمین عفیفی کارشناس روانشناسی می گوید: «پرخاشگری و خشونت در نوجوانان
    
۲ دلیل عمده دارد. یکی این که بسیاری از نوجوانان برای مقابله با تهدیدهای جسمی و روانی محیط به خشونت روی می آورند. به عبارتی وقتی در محیطی زندگی نوجوان یعنی خانه، مدرسه و کوچه و خیابان خشونت حاکم باشد، نوجوان هم یاد می گیرد برای مقابله با تهدیدهای مستمر زندگی به خشونت متوسل شود. از طرفی نوجوانانی که از نظر روانی دچار اختلال هستند و غالباً نسبت به افراد بزرگسال و همسالانشان احساس بدبینی و بدگمانی دارند، به این دلیل برای حفاظت روانی از خود به پرخاشگری و خشونت روی می آورند. یکی از منابع پرخاشگری و خشونت در دوره نوجوانی هم نیاز به قدرت است. بسیاری از پسران و دختران احساس می کنند که در بسیاری از مسائل زندگی تحت فشار و تحمیل قرار دارند. وقتی که والدین این افراد سلطه گر و خشن، معلمان سرد و بی تفاوت و همسالانشان نیز پرخاشگر باشند، تنها وسیله ای که برای دفاع از خود و به دست آوردن احساس قدرت شخصی برایشان باقی می ماند این است که به خشونت و پرخاشگری روی بیاورند. این دسته از نوجوانان از خشونت استفاده می کنند تا قدرت نمایی کنند.»
    در نتیجه پرخاشگری یک رفتار آموختنی است و نوجوانان ما آن را در محیط زندگی می آموزند و خود به منبع پرخاشگری تبدیل می شوند. در حالی که این روند قابل تغییر است.
    سیمین عفیفی می گوید: «برای افرادی که از پرخاشگری به عنوان روشی برای پاسخگویی به نیاز قدرت شخصی استفاده می کنند، تعداد راهکارها زیاد است. پیشرفت تحصیلی در مدرسه، انواع مختلف فعالیت های فرهنگی و ورزشی، اشتغال به کارهای پاره وقت و فعالیت های اجتماعی مانند ارائه خدمات و ایفای نقش های افتخاری از جمله این راهکارهاست.»
    
    * هواداران پرخاشگر تیم های ورزشی
    وقتی هواداران تیم های ورزشی گردهم می آیند، احتمال بروز رفتار پرخاشگرانه در آنها افزایش می یابد. بویژه اگر این افراد پسر باشند. تحقیقات نشان داده پسرها بیش از دخترها پرخاشگری و بویژه پرخاشگری بدنی دارند.
    در کشور ما بیشتر، هواداران تیم های فوتبال هستند که حین بازی پرخاشگری لفظی و پس از بازی پرخاشگری بدنی دارند. تجلی این پرخاشگری انبوه تماشاگرانی است که پس از بازی تیم های مورد علاقه شان روانه خیابان ها می شوند و شیشه های اتوبوس های شرکت واحد را می شکنند. براساس تحقیقاتی که انجام شده هواداران تیم های فوتبال وقتی میان انبوه تماشاگران قرار می گیرند، به خاطراحساساتی نظیر تلقین، تحریک پذیری و نیز عدم مجازات به پرخاشگری روی می آورند. برای جلوگیری از این رفتارهای پرخاشگرانه، کارشناسان توصیه می کنند هم در داخل خانواده و هم از طریق حکومت امکان تخلیه هیجانی افراد به وجود آید. بنابراین الفاظی نظیر تماشاگرنما یا اوباش نمی تواند این افراد را از رفتارشان منصرف کند. چون آنها فردای مسابقه به زندگی عادی برمی گردند. همه آنها احتمالاً در زندگی عادی خود نیز به رفتارهای پرخاشگرانه دست می زنند. ولی این امر دائمی نیست و لزوماً موجب آسیب به دیگران نمی شود. بنابراین آنها بازی ورزشی را صرفاً بهانه ای می بینند که در آن هیجانشان را تخلیه کنند.
    
    * وقتی رسانه ها و بازی ها آموزش پرخاشگری می دهند
    فیلم ها و سریال های خشن برای جوانان، بویژه پسران کشش زیادی دارد. برخی تئوری ها می گویند فیلم های خشن می تواند موجب تخلیه روانی فرد شود. چون فرد با شخصیت های فیلم احساس همذات پنداری می کند و در نتیجه سرخوردگی هایش را با رفتارها و حرکات او تخلیه می کند. ولی نظریات روانشناسی دیگر تأکید می کند که وقتی زمینه های فقر و بیکاری در جامعه فراهم باشد، فیلم ها و سریال های خشنی که مرگ و شکنجه و... را ساده می گیرند به افزایش خشونت و حتی الگوبرداری از رفتارهای خشن می انجامند و به طور کلی احساسات پرخاشگرایانه تماشاگر را تحریک می کنند به طوری که وی می خواهد آنچه را دیده بروز دهد.
    دکتر معصومه رفیقی روانشناس کودک مخصوصاً به تأثیر صحنه های خشن بر کودکان اشاره می کند: «بچه ها هرچیزی را که می بینند الگو قرار می دهند. یادگیری آنها براساس دیده ها و شنیده هایشان است. خشونتی که فیلم نمایش می دهد حتی بچه های آرام را پرتحرک می کند. اگر آنها در خیال پردازی هایشان نسبت به قهرمان فیلم احساس سمپاتی پیدا کنند، با او همانندسازی می کنند و رفتارش را الگو قرار می دهند. نمونه فیلم های خشن بازی های رایانه ای است. بچه هایی که حس قوی می گیرند، آنچه دیده اند را روی خواهر و برادر و همکلاسی هایشان پیاده می کنند.»
    وی می افزاید: «خانواده های زیادی به من مراجعه کرده و گفته اند که فرزندشان پرخاشگر و لجباز است. وقتی بررسی کردم دیده ام که در خانه شان، تلویزیون، ماهواره و بازی های رایانه ای وجود دارد. در حالی که پدر و مادرها هم نظارت دقیقی روی کارهای بچه ها ندارند. اگر فیلمی مشهور شده باشد، برای آنها تهیه می کنند و ایشان را تنها می گذارند که فیلم را نگاه کنند. بدون این که بدانند در فیلم چه چیزهایی هست و چه قدر روی بچه تأثیر می گذارد. بازی های رایانه ای هم بچه ها را عصبی و هیجان تولید می کند. به طوری که آنها راه خشونت در پیش می گیرند. این بازی ها عوارض جسمانی هم دارد و روی اعصاب و مغز بچه ها هم تأثیر می گذارد. در حالی که وقتی از خانواده هایی که مراجعه می کنند می پرسم اوقات فراغت بچه هایشان را با چه پر می کنند و بچه ها چه برنامه هایی می بینند، می گویند تا آخر شب فیلم می بینند. در حالی که کودکان حتی سریال های خاص بزرگسالان را هم همانندسازی می کنند و از آنها الگو می گیرند. بنابراین بهتر است پدر و مادرها خودشان را از برنامه خاص خودشان محروم کنند تا بچه ها هر چیزی را نبینند.»
    جالب این است که کارشناسان می گویند حتی کارتون های خشن هم می تواند موجب شود بچه ها پرخاشگر شوند و حتی با همکلاسی ها و همبازی هایشان زد و خورد کنند. به همین دلیل لازم است که رسانه ها برای فیلم ها و سریال ها محدوده سنی مشخص و دائماً آن را گوشزد کنند.
    جامعه ما مستعد انواع پرخاشگری است. ترافیک های سنگین، بی توجهی به مشتری و ارباب رجوع، رسانه هایی که تصاویر خشن منتقل می کنند و خانواده هایی که روابطشان براساس پرخاشگری است، محیط را مملو از صحنه های پرخاشگرانه کرده اند. این درحالی است که پرخاشگری آموختنی است و می توان جلوی بروز آن را گرفت. ایران 31/6/86

 

توضیح مرکز مستند سازی سیما درخصوص نامه اعتراض آمیز برخی مستند سازان
درپی درج نامه تعدادی از مستند سازان دراعتراض به عملکرد مدیریت مرکز مستند سازی سیما، درمورخه 21/6/86 توضیحی از سوی روابط عمومی این مرکز به دستمان رسیده است که متن آن بدین شرح است.
    1-موضوعی که تهیه کنندگان اصلی نامه مذکور را به این اقدام واداشته است، شامل ابعاد مختلف حرفه ای ، مالی ،حقوقی و ... است که مرکز مستندسازی سیما به هیچ وجه ضرورتی به طرح رسانه ای آنها نمی دیده و همچنان نیز نمی بیند.
    2- کلیه اقدامات مرکزمستندسازی سیما درقبال تهیه کنندگان اصلی نامه، با اطلاع وتایید شفاهی وکتبی مقامات ارشد ، ازجمله رئیس محترم سازمان صدا وسیما صورت گرفته است.
    3- مرکز مستندسازی سیما خود را مبرا از نقص وکاستی نمی داند. از همین رو همواره از نقد ونظر صاحب نظران استقبال کرده است. اما اگر بخواهیم برخی نقاط قوت این مرکزرا برشماریم ، بدون تردید عملکرد مرکز در مورد تهیه کنندگان اصلی نامه، از برجسته ترین نقاط قوت آن بوده است. به نحوی که در صورت تکرار تجربه ای مشابه با این دوستان، عملکرد مرکز قطعا مشابه عملکردفعلی- البته بدون برخی مماشات های صورت گرفته خواهد بود.
    4- همچنان که اشاره شد ،سیاست مرکز مستندسازی سیما در موارداین چنینی بویژه در مواردی که حیثیت حرفه ای وشخصی افراد مطرح باشد، پرهیزجدی از طرح رسانه ای وعمومی مسائل است. برای حل وفصل اینگونه مسائل در سازمان صداوسیما مجاری وراهکار هایی پیش بینی شده است. که از جمله درمورد تخلفات تهیه کنندگان اصلی نامه مذکور، پس ازطی مراحل مختلف ،موضوع ازمدتی قبل دراداره کل حقوقی صداوسیما درحال پیگیری است.بااین حال درصورت اصرار تهیه کنندگان اصلی نامه بر ادامه جنجال رسانه ای به منظور گریز از پاسخگویی عملکرد خود، مطالب فراوانی درمورد ابعادمختلف قضیه وجود داردکه مرکز مستند سازی سیما به رغم میل وروش خود، به ناچار آنها را درمعرض قضاوت افکار عمومی قرار خواهدداد. رسالت 31/6/86

 

آیت الله استادی: نگذاریم جانفشانی های شهدا، ایثارگران و رزمندگان غبار فراموشی بگیرد
امام جمعه موقت قم در خطبه های این هفته نماز جمعه قم که در شبستان امام خمینی(ره) حرم حضرت معصومه(س) برگزار شد ، با تسلیت ارتحال آیت الله علامه عسگری گفت: وی از دوران جوانی به دفاع از مکتب اهل بیت و راهنمایی اهل تسنن پرداخت . به گزارش ایسنا آیت الله استادی به هفته دفاع مقدس نیز اشاره کرد و گفت: وظیفه ما در حال حاضر این است که نگذاریم جانفشانی های شهدا، ایثارگران و رزمندگان غبار فراموشی بگیرد. استادی پاسداشت ایثارگران و شهدا را در نزدیکتر شدن به مبانی اسلام ناب موثر دانست و گفت: تکریم شهدا در عدم تواضع در برابر سلطه طلبی های دشمنان است. باید راهی که امام در برابر استکبار انتخاب کرد را ادامه داد. این عضو جامعه مدرسین در خطبه اول خود، با ارائه آماری از صدا و سیما گفت: هم اکنون 85 درصد مردم که بیشتر آنان را جوانان تشکیل می دهند ، برنامه های صدا و سیما را تماشا می کنند. از سوی دیگر میانگین دیدن و شنیدن و بهره برداری از رسانه در روز 4 ساعت است.
    وی با بیان این که “ برنامه های صدا و سیما باید مورد بازنگری قرار گیرد” ابراز داشت: باید سمت و سوی برنامه ها به سوی اسلام و دین باشد. رسالت 31/6/86

 

حماسه سازان بی ادعا تحلیل گران پرمدعا آسیب شناسی معرفی و شناخت ارزش های دفاع مقدس
نویسنده: ایرج نظافتی
امروز- 31 شهریورماه- بیست و هفت سال از آغاز جنگ تحمیلی می گذرد، در چنین روزی درسال 1359 رژیم بعثی عراق با تصمیم و طرح قبلی و با هدف براندازی نظام نو پای جمهوری اسلامی جنگی تمام عیار را علیه ایران آغاز و صدام حسین معدوم در برابر دوربین های تلویزیون عراق با پاره کردن قرارداد 1975 الجزایر، آغاز تجاوز رژیم بعثی به خاک کشورمان را اعلام کرد.
    جنگی نابرابر در شرایطی به ایران اسلامی تحمیل شد که کشورمان از جانب استکبار جهانی بویژه آمریکا تحت فشار شدیدی قرار داشت و در داخل نیز جناح های وابسته به غرب و شرق با ایجاد هیاهوی تبلیغاتی و درگیری های مسلحانه در صدد تضعیف انقلاب اسلامی بودند.
    به هرحال حماسه «دفاع مقدس» برکات و دستاوردهای گرانبهایی را برای کشورمان به ارمغان آورد و جهاد و شهادت مردمان با ایمان و مخلص این سرزمین، ستون های نظام اسلامی را مستحکم کرد.
    کارشناسان و صاحب نظران معتقدند که در دوران کنونی این امر بر همه مردم و مسئولین واجب است تا در راستای حفظ ارزش ها و آرمان ها و دستاوردهای هشت سال دفاع مقدس بکوشند و آن را با تمام جزییاتش به نسل جدید انقلاب منتقل کنند.
    باید ارزش های دفاع مقدس را تشریح کرد
    نسل جدید انقلاب می تواند همانند نسل اول حماسه آفرین و خالق بهترین لحظات باشد، به شرط اینکه به او مطالب درست و به موقع فرهنگی بدهیم و ارزش های جامعه را به او بشناسانیم.
    دکتر محمدحسن قدیری ابیانه، سفیر جمهوری اسلامی ایران در مکزیک در گفتگویی اینترنتی با سرویس گزارش روز کیهان در تعریف «دفاع مقدس» می گوید: «به عقیده من مجموعه ارزش هایی را که موجب عمل به تکلیف الهی و رسیدن به اهداف متعالی می شود و در دفاع از کیان اسلامی، تمامیت ارضی، امنیت و منافع ملی به کار می رود، می توان ارزش های دفاع مقدس نامید.»
    ایشان در تفکیک ارزش های دفاع مقدس می گوید: «این ارزش ها شامل ایمان، باورهای دینی، ایثار و از خودگذشتگی، عشق به وطن، صلابت و پایداری، مبارزه و روحیه دفاعی و درعین حال تهاجمی، نظم و انضباط و امثالهم است.»
    دکتر قدیری ابیانه در پاسخ به این سؤال که با چه راهکارهایی می توان به حفظ ارزش های دفاع مقدس پرداخت، می گوید: «باید ارزش های دفاع مقدس را به درستی تشریح کرد، یعنی به جامعه و جوانان نشان دهیم که جنگ تحمیلی دارای چه ابعاد گسترده ای بود و دفاع مقدس چیست و اصولاجوانان نسل اول انقلاب چرا به جبهه رفتند و چه انگیزه ای سبب شد تا آنها با تمام وجود و درعین شجاعت و پایمردی در برابر دشمن بعثی بایستند، وقتی این مسایل را با تمام جوانبش برای جوانان ترسیم و تشریح کنیم آن وقت است که از یک طرف جوان امروزی ما به یک خودباوری ملی، دینی و انقلابی می رسد و از طرف دیگر دشمنان در رسیدن به اهداف فرهنگی شان در داخل کشور ناکام می مانند.»
    وی می گوید: «فریبکاری دشمن برای تضعیف ارزش ها و باورهای یک ملت به منظور زمینه سازی برای از بین بردن مقاومت ملت ها در برابر تهدیدات با هدف اشغال کشورها و سلطه بر جهان است و نباید به هیچ وجه فریب توطئه های دشمنان را خورد که خوشبختانه ملت شریف ایران هوشیاری خود را تاکنون در برابر هر توطئه و تهدیدی حفظ کرده است اما در هر برهه ای از زمان باید به تقویت ارزش های والای دفاع مقدس پرداخت.»
    سفیر ایران در مکزیک در تحلیلی درباره جنگ تحمیلی هشت ساله ایران می گوید: «آمادگی برای شهادت یعنی فداکردن جان برای دفاع از عزیزتر از جان و این همان چیزی است که ارزیابی معادلات جاری نیروهای متخاصم را دگرگون می کند. آمادگی برای شهادت زمانی حاصل می شود که ایمان به خدا و روز قیامت و بهشت و جهنم وجود داشته باشد، حال اگر ایمان در کار نباشد ارتشی که سلاح های بیشتر و پیش رفته تری داشته باشد پیروز ظاهری است اما این نکته مهم را نباید فراموش کرد که هیچ قدرتی تاب مقاومت در مقابل ملت های ایثارگر و از جان گذشته را ندارد و بدون شک همین عامل موجب شد که در دوران دفاع مقدس و در جنگ نابرابر هشت ساله که قدرتهای مطرح جهان در یک جبهه به طرفداری از صدام پرداخته بودند پیروزی نصیب ملت ما گردید، پس با توجه به این امر مهم باید آرمان های متعالی و ارزش های موجود در بطن دفاع مقدس را ارج نهیم و در نشر و گسترش همه جانبه آن بکوشیم.»
    حماسه ای به نام دفاع مقدس
    گروهی از مردم کشورمان، پیر، جوان و حتی نوجوانان برای دفاع از کیان اسلامی جان خود را در طبق اخلاص نهادند و به درجه شهادت، جانبازی یا آزادگی نایل آمدند و حماسه ای به نام «دفاع مقدس» را خلق کردند، حال وظیفه امروز ما در برابر رسالتی که در پیش رو داریم بسیار خطیر و سنگین است.
    «جواد آرین منش» نایب رئیس کمیسیون فرهنگی و عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی و نماینده مردم مشهد درباره ارزش های دفاع مقدس در گفتگو با سرویس گزارش روز کیهان می گوید: «ارزش های دفاع مقدس یعنی ارزش های دینی و ملی و توسعه این گروه از ارزش ها در جامعه نیز قطعاً به توسعه فرهنگ دینی و ملی می انجامد. البته این مسئله از اهداف اساسی انقلاب اسلامی محسوب می شود.» نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس با اشاره به نقش فرهنگ دینی در دفاع مقدس می گوید: «فرهنگ دینی در دوران دفاع مقدس شکوفا شد و در جبهه ها شکل عملیاتی به خود گرفت و مفاهیمی مثل گذشت، ایثار، اخلاص، فداکاری، شهادت طلبی، استکبارستیزی، ولایت مداری، آمیختگی دین و سیاست و آخرت گرایی از جمله ارزش های دوران دفاع مقدس محسوب می شوند که امروز همین ویژگی ها در زمره اهداف آرمانی جامعه و اهداف چشم انداز 20ساله ما تلقی می شود.
    در اهداف چشم انداز 20ساله کشور ایران ایجاد یک جامعه ای که برخوردار از افراد مؤمن، متعهد و ایثارگر باشد، در واقع به عنوان یک آرمان و ارزش ترسیم شده است و زنده نگهداشتن ارزش های دفاع مقدس حرکت به سمت اهداف فرهنگی و معنوی همین چشم انداز 20ساله به شمار می آید. نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی حفظ ارزش های دفاع مقدس را مستلزم عزم ملی و تلاش مضاعف از سوی مجموعه حاکمیت و دولت اسلامی، سازمان ها و نهادهای فرهنگی، پژوهشی، آموزشی، رسانه ها، نهادهای دینی و حوزه های علمیه می داند و می گوید: «امروز فرد فرد ما در برابر نشر ارزش ها باید خود را مسئول بدانیم چون متأسفانه احساس می شود که هر چقدر از دوران دفاع مقدس فاصله می گیریم ارزش ها و آرمان های آن دوران کم رنگتر شده و به فراموشی سپرده می شود!
    دستیابی به جامعه ای آرمانی
    صاحب نظران و کارشناسان امور اجتماعی معتقدند جامعه ای آرمانی خواهد بود که ارزش ها و باورهایش را پاس بدارد و ضمن شناخت صحیح، آن را به آیندگان نیز منتقل کند.
    نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در این باره می گوید: «انتقال ارزش ها و مفاهیم دوران دفاع مقدس به نسل های کنونی و آینده از جمله ضروریات جدی برای دستیابی به جامعه آرمانی اسلامی است، افزایش آگاهی های جوانان در خصوص ارزش های دفاع مقدس، انعکاس واقعیت های این دوران در پوشش هنر، شعر، فیلم سینمایی، تئاتر، سریال و آثار مکتوب از سوی هنرمندانی که واقعیت های آن دوران را از نزدیک لمس کرده اند یک ضرورت جدی است.»
    وی می گوید: «ورود افراد ناآگاه که درک صحیحی نیز از واقعیت های جنگ تحمیلی و دفاع مقدس نداشته اند گاهی به جای انتقال مفاهیم و ارزش ها باعث تحریف واقعیت های دفاع مقدس شده است.»
    آرین منش به برنامه چهارم توسعه اشاره می کند و می گوید: «بحث حفظ ارزش های دفاع مقدس در برنامه چهار و توسعه مورد توجه قرارگرفته اما همچنان که مقام معظم رهبری فرمودند بخش فرهنگ مظلوم واقع شده، توسعه ارزش های دفاع مقدس هم مورد بی مهری مسئولان قرارگرفته و امیدواریم که در لایحه بودجه سال 1387 که مراحل پایانی خود را در دولت می گذراند به این مظلومیت پایان داده شود و به توسعه ارزش های دفاع مقدس توجه ویژه ای شود.»
    نقش بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس
    بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس در راستای ثبت و ضبط خاطرات رزمندگان و واقعیت های عینی جنگ اقدامات شایسته ای را انجام داده است که تقویت این نهاد می تواند در توسعه مفاهیم ارزشی دفاع مقدس در جامعه مؤثر باشد.
    «محمدرضا یاوری» که خود در هشت سال جنگ تحمیلی در جبهه های حق علیه باطل حضور داشته با گلایه از مسئولان فرهنگی می گوید: «متأسفانه هیچکدام از واقعیت های دوران جنگ و آن حال و هوا و روحیه عالی رزمندگان در میدان های نبرد به خوبی به نسل جوان منتقل نشده است، پیشنهاد می کنم هنرمندانی که می خواهند فیلم سینمایی یا سریال بسازند و یا اثری مکتوب درباره دفاع مقدس بنویسند با مراکزی مثل بنیاد حفظ آثار مشورتی داشته باشند یا از تجربیات کسانی که در دل جبهه و جنگ بودند استفاده کنند تا حداقل مدیون شهدا و رزمندگان نباشند.»
    یکی از روزنامه نگاران عرصه دفاع مقدس نیز می گوید: «متأسفانه به گونه ای رفتار شده که بسیاری از جوانان جامعه ما با مطالعه کتب مرتبط با دفاع مقدس بیگانه اند و هیچگونه رغبتی به مطالعه چنین آثاری ندارند، که این مسئله به خوبی نشان می دهد مسئولین مربوطه در نشان دادن چهره جنگ و رشادت های آن دوران توفیق چندانی نداشته اند و اقدام مؤثری در این باره نکرده اند.»
    وی می گوید: «اگر به کتاب فروشی های خیابان انقلاب مراجعه کنید خواهید دید که کتاب های دفاع مقدس در پستوهای این کتابفروشی ها پنهان شده و جایگاهی در ویترین ندارند حتی کتاب تازه ای هم که منتشر می شود از هیچگونه تبلیغات مؤثری برخوردار نیست، که امیدواریم مسئولان فرهنگی دولت کنونی رونق آثار پیرامون دفاع مقدس را در دستورکار خود قراردهند.»
    خانم دکتر لاله افتخاری نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سؤالم درباره آثار عرضه شده در حوزه دفاع مقدس می گوید: «برخی از این آثار- فیلم، سریال و آثار مکتوب- نشان می دهد که تهیه کننده آن با دلی سوخته و احساس مسئولیتی متعهدانه دست به خلق این اثر زده که معمولاچنین آثاری توسط کسانی تولید می شود که خود به نوعی در عرصه های مختلف دفاع مقدس حضوری جدی داشته اند، اما برخی دیگر از آثار از فاکتورهای خوبی بهره نگرفته اند و بعضا چهره خوبی از جنگ را لحاظ نکرده اند که چنین آثاری قطعا می تواند نتیجه عکس داشته باشد.»
    این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی پیشنهاد می دهد که باید مرکزی فرهنگی وظیفه نظارت و کنترل مستقیم هرگونه آثار شنیداری، دیداری و نوشتاری درباره دفاع مقدس را برعهده داشته باشد تا آن ارزش ها از خطر تحریف مصون بماند.
    خانم دکتر افتخاری با بیان اینکه در عرصه دفاع مقدس حرف های ناگفته فراوانی داریم، می گوید: «متأسفانه برخی ها دیدگاه های فرصت طلبانه و سودجویانه دارند و برای جذب مخاطب تصویر رزمندگان را به گونه ای غیرواقعی و بسیار زشت و ناپسند ترسیم می کند در حالی که رزمندگان روحیه ای متعالی داشتند و حتی خانواده های آنها نیز از خانواده های بعضا متدین و مقید به مسائل مذهبی هستند اما مثلامی بینیم که در فلان فیلم سینمایی خانواده رزمنده بسیار لاابالی، تارک الصلوه و غیراسلامی هستند، که اگر یک مرکزی این مسایل را به درستی فیلتر کند قطعاً شاهد خلق آثار ارزشمندتری در حوزه دفاع مقدس و رشادت های هشت سال جنگ تحمیلی خواهیم بود.»
    این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس معتقد است که برای نشر ارزش های دفاع مقدس باید از دوران ابتدایی و تدوین کتب درسی آغاز کرد و فرهنگ ایثار و شهادت که برگرفته از سیره ائمه اطهار علیهم السلام است را به نوجوانان و جوانان آموزش داد. کیهان 31/6/86

 

بایکوت کاریکاتوریست ایرانی با کارشکنی صهیونیست ها
    مسعود شجاعی طباطبایی کاریکاتوریست شهیر کشورمان با فشار صهیونیست ها نتوانست ویزای کشور چین را اخذ نماید.
    به گزارش الف، مسعود شجاعی طباطبایی کاریکاتوریست و هنرمند ایرانی به خاطر برگزاری مسابقه جهانی کاریکاتور هولوکاست، پس از اینکه از طرف بسیاری از کشورهای اروپایی ممنوع الورود شده است، اخیرا با فشار لابی جهانی صهیونیست از سوی کشور چین نیز با بی مهری روبرو شد و نتوانست ویزای آن کشور را اخذ کند.
    براساس این گزارش، شجاعی قرار بود به عنوان سخنران در نمایشگاه بین المللی کاریکاتور چین حضور یابد.
    لازم به ذکر است مسعود شجاعی طباطبایی کاریکاتوریست شهیر کشورمان، دارای جوایز مختلف داخلی و بین المللی در زمینه کاریکاتور است و برگزاری مسابقه جهانی کاریکاتور هولوکاست از سوی وی، با استقبال وسیع کاریکاتوریست های دنیا مواجه شد.
    تجدید چاپ 28 عنوان کتاب دفاع مقدس
    به زودی و همزمان با هفته دفاع مقدس 28 عنوان کتاب از تولیدات دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری توسط انتشارات سوره مهر تجدید چاپ می شود.
    این آثار عبارتند از: «پنهان زیر باران» مصاحبه و تدوین سیدقاسم یاحسینی (چاپ پنجم تا هفتم)، «فرمانده من» از رحیم مخدومی (چاپ شانزدهم تا بیستم)، «خاطرات یک سرباز» نوشته کمال شکوفه (چاپ دوم و سوم)، «رقص دلفین ها» نوشته حجت شاه محمدی( دوم و سوم)، «چزابه» نوشته فتح الله جعفری (چاپ دوم و سوم)، «نامه های فهیمه» نوشته علیرضا کمری (چاپ دهم و یازدهم)، «حماسه یاسین» نوشته سیدمحمد انجوی نژاد(چاپ ششم و هفتم)، چاپ نهم «معلم فراری» از رحیم مخدومی، «آقای شهردار» نوشته داود امیریان، «پاوه سرخ» نوشته داود بختیاری دانشور، «پرواز سفید» نوشته داود بختیاری دانشور، «پروانه در چراغانی» نوشته مرجان فولادوند و «تکه ای از آسمان» نوشته حسین فتاحی، چاپ دوم «مرد ابرپوش» نوشته حمید نوایی لواسانی، «بچه محلی جلالی» نوشته داود بختیاری، «تیک تاک زندگی» از گلستان جعفریان، «یک دریا ستاره» نوشته سیدقاسم یاحسینی، «یک آسمان هیاهو» از رحیم مخدومی و «یک روز یک مرد» از محسن مطلق. همچنین چاپ چهارم «مهاجر مهربان» از محسن مطلق، «چهلمین نفر» از اصغر فکور، «مسافر»، «فرمانده شهر» و «غریبه» از داود بختیاری دانشور و «چه کسی ماشه را خواهد کشید» از رحیم مخدومی و چاپ پنجم «فوتبال و جنگ» نوشته محمود جوانبخت، «مردی با چفیه سفید» از اصغر فکور و «فرمانده جدید» از حسن نیری از دیگر آثاری است که تجدید چاپ می شوند.
    آغاز نمایش فیلم «دست های خالی» در عید فطر
    فیلم سینمایی «دست های خالی» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی، همزمان با عید سعید فطر، در سینماهای تهران به نمایش عمومی درمی آید.
    «دست های خالی» که در جشنواره بیست و پنجم فجر نیز مورد استقبال تماشاگران قرار گرفت، دارای مضمونی اجتماعی و با نگاهی متفاوت به رزمندگان دفاع مقدس است.
    نمایش توانمندی های ایران با انیمیشن
    بخشی از توانمندی های ایران اسلامی در یک انیمیشن به تصویر کشیده می شود. پایگاه اطلاع رسانی سینمای ایران (راه فیروزه) اعلام کرد، در انیمیشن با عنوان «کوشا» توانمندی های کشورمان در عرصه های نفت، تولید برنج، تولید چای و... معرفی می شود. کیهان 31/6/86

 

حمله مشکوک به مستندسازان کشورمان در ساحل عاج
گروه مستندسازی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که به ساحل عاج اعزام شده اند، به طور مشکوکی موردحمله و ضرب و شتم قرار گرفتند.
    این گروه که درحال تهیه فیلم مستندی با موضوع چگونگی ورود اسلام به کشور ساحل عاج و همچنین تبیین نقش منفی و ضدانسانی استعمار فرانسه در آن کشور بودند، در ششمین روز فعالیت خود، مورد حمله ناگهانی و ضرب و شتم شدید گروهی قرار گرفتند و علاوه بر جراحات فیزیکی، تجهیزات فنی آن ها نیز به طورکلی نابود شد.
    نکته قابل توجه درباره این حادثه، نظارت پلیس و نیروهای امنیتی ساحل عاج و عدم دخالت به موقع آنها بود.
    گفتنی است مستند ساحل عاج به تهیه کنندگی مهدی رضوانی و کارگردانی پیام پارسا، در حال ساخت بود. کیهان 31/6/86

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی