رییس حوزه هنری میگوید برنامههای پنجساله توسعه باید از مسیر شورای عالی انقلاب فرهنگی بگذرد و سهم عمومی بودجههای فرهنگ به تصویب این شورا برسد.
حسن بنیانیان، رییس حوزه هنری اظهار داشت: حوزه فرهنگ از نبود مدیریت راهبری رنج میبرد. مدیریت راهبری یعنی مدیریتی که به جای مداخله در جزء، سیاستهای کلی چگونگی مداخله دولت در فرهنگ را تبیین و عملیاتی کند. در حوزه فرهنگ اگر مدیریت راهبردی به یک مدیر اجرایی خلاصه شود خیلی خطرناک است. چون اگر برداشت آن مدیر از فرهنگ غلط باشد، این برداشت غلط در تمامی فرهنگ جاری میشود.
وی افزود: مدیریت راهبردی باید به جمعی از متفکرین سپرده شود. و تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی بهترین راهکاری است که میتوانست در نظام جمهوری اسلامی شکل بگیرد. اما به دلیل انیکه وزن مجریان در این شورا تعیین کننده است و تعداد کارشناسان صاحبنظر در اقلیت است این شورا در بحثهای داخلیاش موفق نبوده است. به نظر میرسد باید تعداد کارشناسان صاحبنظر در این ترکیب افزایش پیدا کند.
بنیانیان گفت: همچنین باید برنامههای فرهنگی برنامههای پنجساله توسعه از مسیر شورای عالی انقلاب فرهنگی بگذرد و سهم عمومی بودجههای فرهنگ به تصویب این شورا برسد. مهمتر از همه، نهاد مستقل رصد فرهنگی زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شود که همه قضاوتها و اظهارنظرها به مطالعات علمی مستند شود تا از واقعیتهای جامعه غافل نباشیم.
● از سیاسیکاری درحوزه فرهنگ جلوگیری کنیم
وی درباره تعامل دیگر نهادها با این شورا گفت: در ایران هر جا بودجه است، قدرت مداخله هم همان جا است. چون نهادهای فرهنگی بودجهشان را از دولت میگیرند، تلاش بیشتر این نهادها این است که نظر دولتمردان را تامین کنند و دولتمردان هم دوره حکومتشان کوتاه است و بنابراین نهادهای فرهنگی موضوعاتی را انتخاب میکنند که در کوتاه مدت جواب بدهد، در حالی که مسایل فرهنگ بلندمدت است و ما باید از جایی بودجه بگیریم که نگرانیهای بلندمدت را از بین ببرد. شورای عالی انقلاب فرهنگی میتواند بدون اینکه نهادهای فرهنگی مختلف بفهمند، عملکرد نهادهای فرهنگی را ارزیابی کند و اثربخشی این نهادها را بر مخاطب بسنجد. اگر این اتفاق در حوزه فرهنگ بیفتد میتوان از کار سیاسی در حوزه فرهنگ جلوگیری کرد. چون اغلب مدیران فرهنگی برای رضایت مخاطب کار فرهنگی نمیکنند بلکه برای رضایت مقام مافوق خود این کارها را انجام میدهند و اغلب این مقام مافوق تخصصی در مسایل فرهنگی ندارد.
وی افزود: چون شورای عالی انقلاب فرهنگی مداخلهای در اختصاص بودجه برای نهادهای فرهنگی ندارد، نهادهای فرهنگی اصراری بر توجه به نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی ندارند و بیشتر تلاش میکنند نظر دولتمردان را تامین کنند. مثلا برگزاری جشنوارههای مختلف که اغلب بیمخاطب و بیاثر است، در جهت همین تامین نظر دولتمردان است.
● تمام تصمیمات باید در متن فرهنگ گرفته شود
بنیانیان یادآور شد: همه ما انسانها متاثر از مجموعه آموزههایی که میگیریم، نگاهی به جهان داریم که اسم آن جهانبینی است. از درون این نگاه ما به جهان، ارزشهایی را برای خودمان تعریف میکنیم و میپذیریم. این ارزشها در عملکرد و رفتارهای ما چه رفتارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تاثیر میگذارد. بنابراین فرهنگ، یک نظام به هم پیوسته منسجمی از باورهای اساسی است. ما در متن این نظام فرهنگی تصمیمات خود را میگیریم. مقام معظم رهبری هم درباره فرهنگ میفرمایند که فرهنگ مثل هوا، همه جا را احاطه کرده است.
بنیانیان ادامه داد: حالا اگر ما گرایش دینی داشته باشیم، عمده نظام باورهای ما هم از مبانی دینی گرفته میشود، ضمن اینکه تحولات محیطی و سایر مکاتب دینی نیز در این باورها بیتاثیر نیست. بنابراین هر کدام از انسانها یک فرهنگ خاص خودشان را دارند و در مجموع در هر جامعهای یک وجه فرهنگی غالب میشود.
● مهندسی فرهنگی یعنی گذر از تغییرات ناآگاهانه در حوزه فرهنگ به تغییرات آگاهانه
رییس حوزه هنری افزود: باورهای انسان از دو طریق تغییر پیدا میکند. یکی وقتی مربیان تلاش میکنند که باورهای اساسیشان را تقویت یا تغییر دهند که این نوع تغییر، تغییر آگاهانه است؛ مثل کاری که یک روحانی در مجلس وعظ و خطابه انجام میدهد یا خالق یک فیلم تلاش میکند موضوعی را در فیلم بگنجاند و باورهای بیننده آن فیلم را تغییر بدهد یا سازمانهای رسمی مثل سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ... که نوعا طراحی شدهاند با کار روی باورهای مخاطبان رفتارهای انسانها را در چارچوب ارزشها بهینهسازی کنند.
وی گفت: طریق دیگر، تغییراتی است که حاصل از محیط است. اینکه انسان رفتارهایی را از محیط میپسندد و اقتباس میکند و کمکم آن رفتارها برایش ارزش میشود و بعد از مدتی برای اینکه از این ارزشها دفاع کند اعتقاد پشت این ارزشها را نیز در ذهن خود خلق میکند. حتی اگر این اعتقادات با مبانی دینیاش اختلاف داشته باشد سعی میکند در دین خود هم دستکاری کند تا آن اعتقادات را بپذیرد.
وی افزود: اگر مدیریتها را طوری تنظیم کنیم که از تغییرات ناآگانه در حوزه فرهنگ کم شود و به تغییرات آگاهانه افزوده شود، ما در حقیقت به مهندسی فرهنگی نزدیک شدهایم. یعنی باید در شیوههای مدیریت تغییرات وسیعی بدهیم که تسلط ما به تغییراتی که در فرهنگ ایجاد میکنیم بیشتر شود.
● تفاوت مدیریت فرهنگی با مهندسی فرهنگی
رییس حوزه هنری اضافه کرد: البته بعضیها مهندسی فرهنگی را با مدیریت فرهنگی اشتباه میگیرند. این دو مقوله یکی نیست. مهندسی فرهنگی یعنی تجدیدنظر کردن در روشهای گذشته. از فرمایشهای مقام معظم رهبری میشود اینگونه استنباط کرد که ایشان از مدیریت فرهنگی در گذشته رضایت ندارند و انتظار دارند مدیران ما در شیوه مدیریتشان در زمینه مسایل فرهنگی تجدیدنظر کنند و بخش بزرگتری از تغییرات فرهنگی جامعه را تحت هدایت خودشان قرار بدهند.
وی افزود: مدیریت فرهنگی تعریف خاص خودش را دارد و نباید آن را با مهندسی فرهنگی اشتباه کرد. ما همیشه در مدیریتهای فرهنگی منتظر بودهایم یک اتفاقی در جامعه بیفتد و بعد درباره آن مدیریت سلبی انجام دادهایم. به این مدیریت فرهنگی نمیگویند. اینگونه مدیریت، مدیریت امنیتی و سیاسی است. البته در خیلی از موارد اینگونه مدیریت لازم است و من نقدی بر آن ندارم، اما این نوع مدیریت، مدیریت فرهنگی نیست. مدیریت فرهنگی یعنی یک سازماندهی از مربیان جامعه که با مخاطبان خودشان بتوانند یک رابطه عاطفی احساسی برقرار کنند و قدرت داشته باشند که در باورهای مخاطب مداخله کنند و باورهای او را اگر منفی است، اصلاح کنند و اگر مثبت است تقویت کنند تا گرایشی که مدنظر است در رفتار او رخ دهد و ایجاد شود.
بنیانیان گفت: ما برای اینکه رفتارهای خودآگاه فرهنگی را افزایش دهیم اول باید بپذیریم که هیچ کسی در جامعه نسبت به فرهنگ بیطرف و بیتاثیر نیست. دوم اینکه هرچه قدر حوزه نفوذ یک فرد در جامعه گسترش پیدا کند، تاثیر فرهنگی او نیز بیشتر میشود. همچنین به نسبت این تأثیرات، وظیفه فرد کم یا زیاد میشود.
● لزورم تشکیل هیأت مشاوره فرهنگی در تمامی نهادها
وی ادامه داد: یکی از کارهایی که برای رسیدن به مهندسی فرهنگی باید صورت بگیرد این است که تمامی نهادها اعم از فرهنگی و غیرفرهنگی باید یک هیات مشاوره فرهنگی در نهاد خود تشکیل دهند تا داده و ستاده آن نهاد با فرهنگ را بشناسند. زیرا هر نهادی برای فعالیت، با موانع فرهنگی مواجه است. مثلا اداره مالیات برای افزایش مالیات با یک سری موانع فرهنگی مواجه است. یعنی ممکن است افزایش مالیات بر فرهنگ مردم تاثیر منفی بگذارد. بنابراین وظیفه این هیأت است که داده و ستاده اداره مالیات را در حوزه فرهنگ بررسی کند و به نظر مسئولان آن نهاد برساند.
● مهندسی فرهنگ، مقدمه مهندسی فرهنگی است
رییس حوزه هنری اظهار داشت: مهندسی فرهنگ به قول مقام معظم رهبری، مقدمه مهندسی فرهنگی است. یعنی شما اول برای اینکه خوب و بد را در زمینه فرهنگ تعریف کنید باید بررسی کنید که در این مقطع فرهنگ چه ویژگیهایی دارد و فرهنگ را متناسب با شرایط زمان و مکان بشناسید.
وی افزود: الزاما ارزشهایی که در گذشته تعریف شده پاسخ مسایل امروز فرهنگ را نمیدهد. چون تغییراتی که در شیوه زندگی اتفاق افتاده، بعضی وقتها شکل مشکلات فرهنگی را تغییر داده است و گاهی کارهایی را در جامعه به عنوان کار فرهنگی انجام میدهیم که در واقع این کارها غیرفرهنگی است.
بنیانیان اضافه کرد: هر رفتار فرهنگی ما باید با مطالعه باشد تا منافع و آسیبهای آن مشخص شود. بنابراین بازنگری در مسایل فرهنگ مقدمه مهندسی فرهنگی است.
● مهندسی فرهنگی پس از انقلاب اسلامی
بنیانیان درباره مهندسی فرهنگ پس از انقلاب اسلامی تاکنون گفت: همانطور که مقام معظم رهبری درباره مظلومیت فرهنگ اشاره کردند، بعد از انقلاب به دلیل اینکه قدرت سیاسی را در اختیار گرفتیم، کار اصیل فرهنگی تعطیل شد. منظور من از کار فرهنگی همان تعریفی است که گفتم. یعنی یک مربی با تلاش خود در ذهن مخاطب اعتمادسازی کند تا رفتار جدیدی را ایجاد کند.
وی افزود: ما چون حکومت در دستمان بود و قدرت سیاسی داشتیم، به ریزهکاریهای مسایل فرهنگی توجه لازم نکردیم. به عنوان مثال حجاب را با بخشنامه به مدارس ابلاغ کردیم و اسم این را گذاشتیم کار فرهنگی. با ابلاغ بخشنامه، نمیشود کار فرهنگی کرد. در این موردی که مثال زدم اگر میخواستیم کار فرهنگی کنیم باید مدیران مدارس تلاش میکردند تا یک محیط آزادی در دبیرستانها ایجاد شود تا دختری که حجاب را باور ندارد، اعتراض خودش را اعلام کند و مربیان با بحث و گفتوگو او را متقاعد کند، به طوری که وقتی به سمت حجاب میرود با لذت درونی برود نه به این دلیل که بخشنامه دبیرستان، حجاب را الزامی کرده است.
بنیانیان ادامه داد: ما این نوع فعالیت فرهنگی را بعد از انقلاب آرامآرام نادیده گرفتیم و در جامعه ما کمرنگ شد. اما در ظاهر خیلی تظاهر کردیم که داریم کار فرهنگی انجام میدهیم. حاصل این شد که بخش مردمی که از گذشته دور در زمینه فرهنگ فعالیت داشت، مثل هیأتها و مساجد، آرامآرام نقششان بیرنگ شد و حس کردند که مسئولان دولتی به اندازه کافی دارند کار فرهنگی انجام میدهند.
رییس حوزه هنری گفت: همچنین به دلیل عقبافتادگی در توسعه، دولتهای بعد از انقلاب عمده وقتشان به سازندگی فیزیکی جامعه معطوف شد و همچنان این شتاب در دولت وجود دارد.
وی افزود: متأسفانه تعریفی که از پیشرفت و توسعه در جامعه وجود دارد، سازندگی فیزیکی است؛ مثل ساختن سد، فرودگاه، بیمارستان و ... سازندگی فیزیکی، بخش کوچکی از سازندگی است. بخش اصلی سازندگی این است که مثلا مهارت معلمهای دبستانهای ما برای تغییر باورهای کودک دبستانی بالا رود. وقتی از این دید، به موضوع نگاه میکنیم میبینیم که ما در خیلی از زمینهها اصلا کار فرهنگی نمیکنیم.
بنیانیان با بیان اینکه بخش بسیار ناچیزی از مدیریت کشور، مدیریت فرهنگی است، گفت: در کل بعد از انقلاب مدیریت فرهنگی که به تغییر باورها توجه کند در جامعه ما رو به کاهش رفته است.
● وضع قانون، برای مهندسی فرهنگی کافی نیست
رییس حوزه هنری اظهار داشت: ما در فرهنگ تا حرف از تغییر میزنیم در جستوجوی قانون هستیم. قانون برای حل مشکلات فرهنگی لازم است، اما کافی نیست. پیغمیر اسلام(ص) وقتی مبعوث شدند اولین کارشان وضع قانون نبود، بلکه تغییر نگرش در آدمها بود؛ اینکه انسانها نگاهشان مثلا به خالق هستی تغییر کند. بنابراین کار پیامبر(ص)، یک کار فرهنگی بوده است.
وی افزود: یکی از راهکارهای انجام مهندسی فرهنگی این است که مدیران نظام، نگاهشان نسبت به فرهنگ اصلاح شود. مثلا یک مدیر (حتی یک مدیر غیرفرهنگی) از خودش سوال کند که من چه سهمی از وقت هفته خود را برای اصلاح فرهنگ سازمانی نهاد خودم صرف میکنم. اگر این نگرش مدیران اصلاح شد، به دنبال این اصلاح، منابع مالی فعالیتهای فرهنگی نیز تامین میشود و مشکل بودجه فرهنگ هم حل میشود.
● رسانهها در تغییر نگاه مدیران به فرهنگ کمک کنند
رییس حوزه هنری گفت: برای تغییر نگاه مدیران نسبت به فرهنگ به کمک رسانهها محتاج هستیم. آنها باید با مدیران در این زمینه گفتوگو کنند و بپرسند که چقدر در حوزه خودشان به فکر فرهنگ هستند. تا مدیران به تاثیرات خودشان در فرهنگ توجه کنند. این توجه نقطه شروع است. و اگر این توجه صورت بگیرد، مدیران به معضلات فرهنگی در حوزه خودشان پی خواهند برد.
وی افزود: اکنون در مدیریت ما به غیر از مقام معظم رهبری و چند مسئول ارشد، تلقی بقیه مدیران ما از فرهنگ، یک تلقی ناقصی است و این بزرگترین معضل شرایط امروز کشور ما است. در جامعه ما تا اسمی از فرهنگ برده میشود، اکثرا یاد اوقات فراغت میافتند، در صورتی که اوقات فراغت بخش ناچیزی از فرهنگ جامعه است.
بنیانیان در پایان گفت: ما از طریق سیاستهای صنعتیمان نیز در فرهنگ مداخله میکنیم. گاهی فعالیت فرهنگی نهادهای غیرفرهنگی از فیلتر خاص نمیگذرد، در صورتی که فعالیتهای فرهنگی نهادهای فرهنگی از چند فیلتر میگذرد و این نشان میدهد که اهمیت کار فرهنگی نهادهای غیر فرهنگی خیلی زیاد است. سایت آفتاب۲۵/۹/۸۶
حسن بنیانیان، رییس حوزه هنری اظهار داشت: حوزه فرهنگ از نبود مدیریت راهبری رنج میبرد. مدیریت راهبری یعنی مدیریتی که به جای مداخله در جزء، سیاستهای کلی چگونگی مداخله دولت در فرهنگ را تبیین و عملیاتی کند. در حوزه فرهنگ اگر مدیریت راهبردی به یک مدیر اجرایی خلاصه شود خیلی خطرناک است. چون اگر برداشت آن مدیر از فرهنگ غلط باشد، این برداشت غلط در تمامی فرهنگ جاری میشود.
وی افزود: مدیریت راهبردی باید به جمعی از متفکرین سپرده شود. و تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی بهترین راهکاری است که میتوانست در نظام جمهوری اسلامی شکل بگیرد. اما به دلیل انیکه وزن مجریان در این شورا تعیین کننده است و تعداد کارشناسان صاحبنظر در اقلیت است این شورا در بحثهای داخلیاش موفق نبوده است. به نظر میرسد باید تعداد کارشناسان صاحبنظر در این ترکیب افزایش پیدا کند.
بنیانیان گفت: همچنین باید برنامههای فرهنگی برنامههای پنجساله توسعه از مسیر شورای عالی انقلاب فرهنگی بگذرد و سهم عمومی بودجههای فرهنگ به تصویب این شورا برسد. مهمتر از همه، نهاد مستقل رصد فرهنگی زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شود که همه قضاوتها و اظهارنظرها به مطالعات علمی مستند شود تا از واقعیتهای جامعه غافل نباشیم.
● از سیاسیکاری درحوزه فرهنگ جلوگیری کنیم
وی درباره تعامل دیگر نهادها با این شورا گفت: در ایران هر جا بودجه است، قدرت مداخله هم همان جا است. چون نهادهای فرهنگی بودجهشان را از دولت میگیرند، تلاش بیشتر این نهادها این است که نظر دولتمردان را تامین کنند و دولتمردان هم دوره حکومتشان کوتاه است و بنابراین نهادهای فرهنگی موضوعاتی را انتخاب میکنند که در کوتاه مدت جواب بدهد، در حالی که مسایل فرهنگ بلندمدت است و ما باید از جایی بودجه بگیریم که نگرانیهای بلندمدت را از بین ببرد. شورای عالی انقلاب فرهنگی میتواند بدون اینکه نهادهای فرهنگی مختلف بفهمند، عملکرد نهادهای فرهنگی را ارزیابی کند و اثربخشی این نهادها را بر مخاطب بسنجد. اگر این اتفاق در حوزه فرهنگ بیفتد میتوان از کار سیاسی در حوزه فرهنگ جلوگیری کرد. چون اغلب مدیران فرهنگی برای رضایت مخاطب کار فرهنگی نمیکنند بلکه برای رضایت مقام مافوق خود این کارها را انجام میدهند و اغلب این مقام مافوق تخصصی در مسایل فرهنگی ندارد.
وی افزود: چون شورای عالی انقلاب فرهنگی مداخلهای در اختصاص بودجه برای نهادهای فرهنگی ندارد، نهادهای فرهنگی اصراری بر توجه به نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی ندارند و بیشتر تلاش میکنند نظر دولتمردان را تامین کنند. مثلا برگزاری جشنوارههای مختلف که اغلب بیمخاطب و بیاثر است، در جهت همین تامین نظر دولتمردان است.
● تمام تصمیمات باید در متن فرهنگ گرفته شود
بنیانیان یادآور شد: همه ما انسانها متاثر از مجموعه آموزههایی که میگیریم، نگاهی به جهان داریم که اسم آن جهانبینی است. از درون این نگاه ما به جهان، ارزشهایی را برای خودمان تعریف میکنیم و میپذیریم. این ارزشها در عملکرد و رفتارهای ما چه رفتارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تاثیر میگذارد. بنابراین فرهنگ، یک نظام به هم پیوسته منسجمی از باورهای اساسی است. ما در متن این نظام فرهنگی تصمیمات خود را میگیریم. مقام معظم رهبری هم درباره فرهنگ میفرمایند که فرهنگ مثل هوا، همه جا را احاطه کرده است.
بنیانیان ادامه داد: حالا اگر ما گرایش دینی داشته باشیم، عمده نظام باورهای ما هم از مبانی دینی گرفته میشود، ضمن اینکه تحولات محیطی و سایر مکاتب دینی نیز در این باورها بیتاثیر نیست. بنابراین هر کدام از انسانها یک فرهنگ خاص خودشان را دارند و در مجموع در هر جامعهای یک وجه فرهنگی غالب میشود.
● مهندسی فرهنگی یعنی گذر از تغییرات ناآگاهانه در حوزه فرهنگ به تغییرات آگاهانه
رییس حوزه هنری افزود: باورهای انسان از دو طریق تغییر پیدا میکند. یکی وقتی مربیان تلاش میکنند که باورهای اساسیشان را تقویت یا تغییر دهند که این نوع تغییر، تغییر آگاهانه است؛ مثل کاری که یک روحانی در مجلس وعظ و خطابه انجام میدهد یا خالق یک فیلم تلاش میکند موضوعی را در فیلم بگنجاند و باورهای بیننده آن فیلم را تغییر بدهد یا سازمانهای رسمی مثل سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ... که نوعا طراحی شدهاند با کار روی باورهای مخاطبان رفتارهای انسانها را در چارچوب ارزشها بهینهسازی کنند.
وی گفت: طریق دیگر، تغییراتی است که حاصل از محیط است. اینکه انسان رفتارهایی را از محیط میپسندد و اقتباس میکند و کمکم آن رفتارها برایش ارزش میشود و بعد از مدتی برای اینکه از این ارزشها دفاع کند اعتقاد پشت این ارزشها را نیز در ذهن خود خلق میکند. حتی اگر این اعتقادات با مبانی دینیاش اختلاف داشته باشد سعی میکند در دین خود هم دستکاری کند تا آن اعتقادات را بپذیرد.
وی افزود: اگر مدیریتها را طوری تنظیم کنیم که از تغییرات ناآگانه در حوزه فرهنگ کم شود و به تغییرات آگاهانه افزوده شود، ما در حقیقت به مهندسی فرهنگی نزدیک شدهایم. یعنی باید در شیوههای مدیریت تغییرات وسیعی بدهیم که تسلط ما به تغییراتی که در فرهنگ ایجاد میکنیم بیشتر شود.
● تفاوت مدیریت فرهنگی با مهندسی فرهنگی
رییس حوزه هنری اضافه کرد: البته بعضیها مهندسی فرهنگی را با مدیریت فرهنگی اشتباه میگیرند. این دو مقوله یکی نیست. مهندسی فرهنگی یعنی تجدیدنظر کردن در روشهای گذشته. از فرمایشهای مقام معظم رهبری میشود اینگونه استنباط کرد که ایشان از مدیریت فرهنگی در گذشته رضایت ندارند و انتظار دارند مدیران ما در شیوه مدیریتشان در زمینه مسایل فرهنگی تجدیدنظر کنند و بخش بزرگتری از تغییرات فرهنگی جامعه را تحت هدایت خودشان قرار بدهند.
وی افزود: مدیریت فرهنگی تعریف خاص خودش را دارد و نباید آن را با مهندسی فرهنگی اشتباه کرد. ما همیشه در مدیریتهای فرهنگی منتظر بودهایم یک اتفاقی در جامعه بیفتد و بعد درباره آن مدیریت سلبی انجام دادهایم. به این مدیریت فرهنگی نمیگویند. اینگونه مدیریت، مدیریت امنیتی و سیاسی است. البته در خیلی از موارد اینگونه مدیریت لازم است و من نقدی بر آن ندارم، اما این نوع مدیریت، مدیریت فرهنگی نیست. مدیریت فرهنگی یعنی یک سازماندهی از مربیان جامعه که با مخاطبان خودشان بتوانند یک رابطه عاطفی احساسی برقرار کنند و قدرت داشته باشند که در باورهای مخاطب مداخله کنند و باورهای او را اگر منفی است، اصلاح کنند و اگر مثبت است تقویت کنند تا گرایشی که مدنظر است در رفتار او رخ دهد و ایجاد شود.
بنیانیان گفت: ما برای اینکه رفتارهای خودآگاه فرهنگی را افزایش دهیم اول باید بپذیریم که هیچ کسی در جامعه نسبت به فرهنگ بیطرف و بیتاثیر نیست. دوم اینکه هرچه قدر حوزه نفوذ یک فرد در جامعه گسترش پیدا کند، تاثیر فرهنگی او نیز بیشتر میشود. همچنین به نسبت این تأثیرات، وظیفه فرد کم یا زیاد میشود.
● لزورم تشکیل هیأت مشاوره فرهنگی در تمامی نهادها
وی ادامه داد: یکی از کارهایی که برای رسیدن به مهندسی فرهنگی باید صورت بگیرد این است که تمامی نهادها اعم از فرهنگی و غیرفرهنگی باید یک هیات مشاوره فرهنگی در نهاد خود تشکیل دهند تا داده و ستاده آن نهاد با فرهنگ را بشناسند. زیرا هر نهادی برای فعالیت، با موانع فرهنگی مواجه است. مثلا اداره مالیات برای افزایش مالیات با یک سری موانع فرهنگی مواجه است. یعنی ممکن است افزایش مالیات بر فرهنگ مردم تاثیر منفی بگذارد. بنابراین وظیفه این هیأت است که داده و ستاده اداره مالیات را در حوزه فرهنگ بررسی کند و به نظر مسئولان آن نهاد برساند.
● مهندسی فرهنگ، مقدمه مهندسی فرهنگی است
رییس حوزه هنری اظهار داشت: مهندسی فرهنگ به قول مقام معظم رهبری، مقدمه مهندسی فرهنگی است. یعنی شما اول برای اینکه خوب و بد را در زمینه فرهنگ تعریف کنید باید بررسی کنید که در این مقطع فرهنگ چه ویژگیهایی دارد و فرهنگ را متناسب با شرایط زمان و مکان بشناسید.
وی افزود: الزاما ارزشهایی که در گذشته تعریف شده پاسخ مسایل امروز فرهنگ را نمیدهد. چون تغییراتی که در شیوه زندگی اتفاق افتاده، بعضی وقتها شکل مشکلات فرهنگی را تغییر داده است و گاهی کارهایی را در جامعه به عنوان کار فرهنگی انجام میدهیم که در واقع این کارها غیرفرهنگی است.
بنیانیان اضافه کرد: هر رفتار فرهنگی ما باید با مطالعه باشد تا منافع و آسیبهای آن مشخص شود. بنابراین بازنگری در مسایل فرهنگ مقدمه مهندسی فرهنگی است.
● مهندسی فرهنگی پس از انقلاب اسلامی
بنیانیان درباره مهندسی فرهنگ پس از انقلاب اسلامی تاکنون گفت: همانطور که مقام معظم رهبری درباره مظلومیت فرهنگ اشاره کردند، بعد از انقلاب به دلیل اینکه قدرت سیاسی را در اختیار گرفتیم، کار اصیل فرهنگی تعطیل شد. منظور من از کار فرهنگی همان تعریفی است که گفتم. یعنی یک مربی با تلاش خود در ذهن مخاطب اعتمادسازی کند تا رفتار جدیدی را ایجاد کند.
وی افزود: ما چون حکومت در دستمان بود و قدرت سیاسی داشتیم، به ریزهکاریهای مسایل فرهنگی توجه لازم نکردیم. به عنوان مثال حجاب را با بخشنامه به مدارس ابلاغ کردیم و اسم این را گذاشتیم کار فرهنگی. با ابلاغ بخشنامه، نمیشود کار فرهنگی کرد. در این موردی که مثال زدم اگر میخواستیم کار فرهنگی کنیم باید مدیران مدارس تلاش میکردند تا یک محیط آزادی در دبیرستانها ایجاد شود تا دختری که حجاب را باور ندارد، اعتراض خودش را اعلام کند و مربیان با بحث و گفتوگو او را متقاعد کند، به طوری که وقتی به سمت حجاب میرود با لذت درونی برود نه به این دلیل که بخشنامه دبیرستان، حجاب را الزامی کرده است.
بنیانیان ادامه داد: ما این نوع فعالیت فرهنگی را بعد از انقلاب آرامآرام نادیده گرفتیم و در جامعه ما کمرنگ شد. اما در ظاهر خیلی تظاهر کردیم که داریم کار فرهنگی انجام میدهیم. حاصل این شد که بخش مردمی که از گذشته دور در زمینه فرهنگ فعالیت داشت، مثل هیأتها و مساجد، آرامآرام نقششان بیرنگ شد و حس کردند که مسئولان دولتی به اندازه کافی دارند کار فرهنگی انجام میدهند.
رییس حوزه هنری گفت: همچنین به دلیل عقبافتادگی در توسعه، دولتهای بعد از انقلاب عمده وقتشان به سازندگی فیزیکی جامعه معطوف شد و همچنان این شتاب در دولت وجود دارد.
وی افزود: متأسفانه تعریفی که از پیشرفت و توسعه در جامعه وجود دارد، سازندگی فیزیکی است؛ مثل ساختن سد، فرودگاه، بیمارستان و ... سازندگی فیزیکی، بخش کوچکی از سازندگی است. بخش اصلی سازندگی این است که مثلا مهارت معلمهای دبستانهای ما برای تغییر باورهای کودک دبستانی بالا رود. وقتی از این دید، به موضوع نگاه میکنیم میبینیم که ما در خیلی از زمینهها اصلا کار فرهنگی نمیکنیم.
بنیانیان با بیان اینکه بخش بسیار ناچیزی از مدیریت کشور، مدیریت فرهنگی است، گفت: در کل بعد از انقلاب مدیریت فرهنگی که به تغییر باورها توجه کند در جامعه ما رو به کاهش رفته است.
● وضع قانون، برای مهندسی فرهنگی کافی نیست
رییس حوزه هنری اظهار داشت: ما در فرهنگ تا حرف از تغییر میزنیم در جستوجوی قانون هستیم. قانون برای حل مشکلات فرهنگی لازم است، اما کافی نیست. پیغمیر اسلام(ص) وقتی مبعوث شدند اولین کارشان وضع قانون نبود، بلکه تغییر نگرش در آدمها بود؛ اینکه انسانها نگاهشان مثلا به خالق هستی تغییر کند. بنابراین کار پیامبر(ص)، یک کار فرهنگی بوده است.
وی افزود: یکی از راهکارهای انجام مهندسی فرهنگی این است که مدیران نظام، نگاهشان نسبت به فرهنگ اصلاح شود. مثلا یک مدیر (حتی یک مدیر غیرفرهنگی) از خودش سوال کند که من چه سهمی از وقت هفته خود را برای اصلاح فرهنگ سازمانی نهاد خودم صرف میکنم. اگر این نگرش مدیران اصلاح شد، به دنبال این اصلاح، منابع مالی فعالیتهای فرهنگی نیز تامین میشود و مشکل بودجه فرهنگ هم حل میشود.
● رسانهها در تغییر نگاه مدیران به فرهنگ کمک کنند
رییس حوزه هنری گفت: برای تغییر نگاه مدیران نسبت به فرهنگ به کمک رسانهها محتاج هستیم. آنها باید با مدیران در این زمینه گفتوگو کنند و بپرسند که چقدر در حوزه خودشان به فکر فرهنگ هستند. تا مدیران به تاثیرات خودشان در فرهنگ توجه کنند. این توجه نقطه شروع است. و اگر این توجه صورت بگیرد، مدیران به معضلات فرهنگی در حوزه خودشان پی خواهند برد.
وی افزود: اکنون در مدیریت ما به غیر از مقام معظم رهبری و چند مسئول ارشد، تلقی بقیه مدیران ما از فرهنگ، یک تلقی ناقصی است و این بزرگترین معضل شرایط امروز کشور ما است. در جامعه ما تا اسمی از فرهنگ برده میشود، اکثرا یاد اوقات فراغت میافتند، در صورتی که اوقات فراغت بخش ناچیزی از فرهنگ جامعه است.
بنیانیان در پایان گفت: ما از طریق سیاستهای صنعتیمان نیز در فرهنگ مداخله میکنیم. گاهی فعالیت فرهنگی نهادهای غیرفرهنگی از فیلتر خاص نمیگذرد، در صورتی که فعالیتهای فرهنگی نهادهای فرهنگی از چند فیلتر میگذرد و این نشان میدهد که اهمیت کار فرهنگی نهادهای غیر فرهنگی خیلی زیاد است. سایت آفتاب۲۵/۹/۸۶
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.