رسانه سینمای خانگی

رسانه سینمای خانگی


    گروه ترجمه:کالیان روستایی دورافتاده در استان مهاراشتا در غرب هند است. این روستا تا شش سال قبل به سیستم تلفن متصل نبود. ناگهان یک روز در سال 2001 تنها مدرسه متوسطه این روستا یک کامپیوتر به عنوان هدیه دریافت کرد. دانش آموزان مدرسه آشکارا از دیدن این پدیده جهان مدرن خوشحال بودند. در اولین روز از شرادا دیمبل شاگرد اول این مدرسه خواسته شد تا نام خودش را با کامپیوتر تایپ کند. این دختر خجالتی هم پنج دقیقه طول داد تا بالاخره نام خودش را تایپ کرد.
    
    چند هفته بعد که یک گروه خبری امریکایی از آن روستا دیدن کردند باورشان نمی شد که دیمبل تمام مهارتش در کار با کامپیوتر را در عرض چند ماه یاد گرفته و تا قبل از آن حتی بلد نبوده کامپیوتر را روشن و خاموش کند. حالااین دختر می خواهد مدرس کامپیوتر شود:«من می خواهم به دیگران به خصوص مردم مناطق محروم نشان بدهم که کامپیوتر چه وسیله مفیدی است. می دانم که خیلی از کودکان مناطق محروم درست مثل خود من، اولین بار که کامپیوتر را ببینند احساس ترس می کنند، من می خواهم این احساس هراس را از بین ببرم.»
    
    مدرسه یی که شرادا در آن تحصیل می کند حالاصاحب سه دستگاه کامپیوتر است و تمام دانش آموزان آن فراگرفته اند که چگونه با کامپیوتر کار کنند.
    
    طرح ارسال کامپیوتر به مدارس توسط موسسه غیردولتی پره دیپ لوکاندا در استان پون هند اجرا می شود. لوکاندا تاکنون 650 کامپیوتر دست دوم را از نهادهای دولتی و مردم عادی تحویل گرفته و آنها را به مدارس متوسطه مختلف در استان مهاراشتا تحویل داده است. این مرد می گوید:«خیلی از دانش آموزان این منطقه کیلومترها راه می روند تا به مدرسه برسند، وجود کامپیوتر در این مدارس انگیزه دانش آموزان برای رفتن به مدرسه و تحصیل کردن را افزایش می دهد.»
    
    لوکاندا که یک بازرگان موفق است بخشی از درآمد سالیانه موسسه اش را خرج تحویل گرفتن کامپیوترها و تعمیر آنها و سپس فرستادن آنها به مناطق دورافتاده و محروم استان می کند. این مرد که خودش فرزند یک خانواده فقیر بوده در زمان تحصیل بسیار سختی کشیده و مجبور بوده هم کار کند و هم درس بخواند. وی در سال 1984 به یک شرکت بازرگانی بزرگ پیوست و در بخش بازاریابی مشغول به کار شد. وی تنها چند ماه بعد متوجه شد که سیستم های بازاریابی موسسات بزرگ شهری نمی تواند ارزیابی مناسبی از نیازهای مردم مناطق محروم داشته باشد، برای همین وی یک سیستم جمع آوری اطلاعات ابداع کرد که بسیار موفق شد.
    
    او خود بارها به روستاهای مختلف سفر کرد تا در جریان نیازهای مردم این مناطق قرار بگیرد و در این سفرها بود که متوجه محرومیت های مدارس روستایی شد. در سال 2001 بود که این مرد گروه غیردولتی «روستاییان غیرساکن در روستا یا NRV» را پایه گذاری کرد. فلسفه پایه گذاری این گروه این بود:«هر هندی در اعقاب خود ریشه در یک روستا دارد که ممکن است خود یا والدین یا اجدادش چند سال یا چند ده سال یا چند صد سال پیش آن را ترک کرده باشند اما این دلیل نمی شود که وی از کمک به افرادی که به هر حال هم خون و هم زادگاهی وی محسوب می شوند بازبماند.»
    
    فلسفه لوکاندا طرفداران زیادی پیدا کرده است مثلاً سانجای جایتاپ مهندس هندی ساکن کالیفرنیای امریکا که از طریق اینترنت متوجه فعالیت های این گروه شده بود کامپیوتر شخصی، پرینتر و اسکنر خود را برای آنها فرستاد تا از این طریق به مدرسه ابتدایی روستای ساترا جاتییور- محل تولد مادرش- تحویل داده شوند.
    
    برنامه بعدی لوکاندا بسیار بلند پروازانه به نظر می رسد، او قصد دارد تصاویری ویدئویی از 75 هزار روستای هند بگیرد (هند در مجموع 650 هزار روستا دارد) و این تصاویر را در شبکه اینترنت قرار دهد و برای کمبودهای این روستاها به وسیله این فیلم ها اقدام به جمع آوری کمک کند. وی و گروهش تاکنون بیش از دو هزار روستا را فیلمبرداری کرده اند.  اعتماد ۷/۸/۸۶