رسانه سینمای خانگی

رسانه سینمای خانگی

۳ مطلب در شهریور ۱۳۸۸ ثبت شده است

هوا کاملاً تاریک شده­بود و جاده را فقط نور چراغ ماشین­ها روشن می­کرد. مرد به جاده زل زده­بود و به سرعت می­راند تا زودتر به بیمارستان شهر برسد، خواهرش را عیادت کند و به زادگاه برگردد. همسر و فرزندش هم هیچ نمی­گفتند. سکوت بر فضای ماشین حاکم بود و مرد برای آن که فضا را تغییر دهد تصمیم گرفت رادیو را روشن کند. ناگهان در مقابلش موتورسواری را دید که در لاینِ سرعتِ جاده با چراغ خاموش به آرامی می­رفت… مرد این بار دیگر نتوانست تصمیم بگیرد که با موتورسوار تصادف نکند… لحظاتی بعد فرزندش منتظر مانده بود تا مرد که قطعاً مجبور شده، او را به خدا بسپارد. مرد نگاه گریانش را به چهرۀ خون­آلود فرزندش انداخت و فکر کرد که هیچیک از تصمیماتش …

البته اگر بگویم کمی دلشوره نگرفتم، به همان اندازه دروغ گفتم. به هر حال من زودتر از «مریم» آمده­ام و این اولین بار است که مریم دیرتر از من به خانه می­آید. در عوض حالا مریم است که می­تواند با تقدیم گل به من سالگرد ازدواجمان را تبریک بگوید. ناچار کلید را توی قفل پیچی می­دهم و در با صدای کلیک باز می­شود. هم­زمان با باز شدن در، صدای زنگ تلفن هم اوج می­گیرد...

امروز جایی با دوستان جلسه ای داشتیم و همچنان از اوضاع مسئولان فرهنگی کشور نگران و ناراحت بودند. بعضی ها بعضی دیگر را دوست دارند و نمی دانند چرا و بعضی بعضی دیگر را دوست ندارند و باز هم نمی دانند چرا...

چرا فلانی خوب است؟ نمی دانیم...

چرا فلانی بد است؟ نمی دانیم...

چرا فلانی را طرد کرده اند؟ نمی دانیم...

چرا دور فلانی جمع شده اند؟ نمی دانیم...

حالا ما اطلاع نداریم، وجدان هم نداریم؟!! اگر روز قیامتی باشد که هست آیا می توانیم جواب این دوست داشتن ها و دوست نداشتن های الکی را لاأقل به خودمان بدهیم؟ گمان می کنم بد روزگاری است... چون دوست داشتن و دوست نداشتن مان هم دیگر بر اساس چشم و هم چشمی شکل می گیرد... آیا خدا هم برای پاداش و جزای ما نعوذبالله چشم و هم چشمی می کند؟ گمان نمی کنم...