رسانه سینمای خانگی

رسانه سینمای خانگی

۲۷ مطلب در اسفند ۱۳۸۷ ثبت شده است

هر ساله در ایران تعداد بسیاری از فیلمسازان، مجسمه‌سازان، نقاشان، شاعران، کاریکاتوریست‌ها و دیگر هنرمندان ایرانی دست به ساخت آثاری می‎زنند که محتوی ارزش‎ها و مضمون‎های هنری، سرگرمی و اوقات فراغت و آموزشی است. اما با وجود شخصیت‎های فراوان ایرانی در تاریخ، فرهنگ، و ادب ایران‌زمین متأسفانه در فیلم‎ها، برنامه‎ها و آثار امروز هنرهای ایران، شخصیتی وجود ندارد که بتواند به نحو چشمگیری در مقاطع حساس (به ویژه دوره‎های خطر، و جنگ) و در زمان‎های معمولی (از جمله اوقات فراغت و سرگرمی) کل جامعه (حتی گروههای سنی مشخصی) را تحت تأثیر قرار دهد!..

با توجه به نیاز فرهنگی، اجتماعی، و سیاسی مردم در سطوح گوناگون ملی، فراملی و بین­المللی؛ متأسفانه عملکرد و نتایج بدست آمده در حوزة سینما در کشور نه تنها با حجم و جایگاه مطلوب در فرمایشات امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری در این باره، مطابقت ندارد، بلکه تحقیقاً، قطار سینمای ایران حتی در موارد بی­شماری در جهت مقابل اهداف انقلاب اسلامی نیز حرکت کرده، چرا که به نظر می­رسد ریل­گذاری برای حرکت این قطار نیز از ابتدا در همین جهت غلط برنامه ریزی شده است. نتایج این رفتار، از نظر صاحب‌نظران و نخبگان سینمای ایران به عنوان چالش‌های اصلی سینمای ایران (در دو دهه اخیر) برشمرده شده و در چهار محور (چالش‌های اقتصادی، چالش‌های سیاسی، چالش‌های فرهنگی، و چالش‌های مدیریتی و سیاستگذاری) تقسیم بندی می­شود. در میان این چهار محور چالش‌های فرهنگی، و چالش­های مدیریتی و سیاستگذاری اهمیت و برجستگی بیشتری دارد...

آنچه در سالهای گذشته شاهد بوده‌ایم، علیرغم زحمات بسیار زیادی که همة مسئولان و دست‌اندرکاران سازمان برای ارتقاء و نظارت کیفی برنامه‌ها متحمل شده‌اند این تلاش- با کمال تأسف- نتیجه‌ای آنچنان که شاید و باید بدست نمی‌دهد. یکی از اقدامات در این زمینه ایجاد بخش‌هایی در پیکرة ساختاری سازمان صدا و سیما تحت عنوان «نظارت و ارزیابی» است که متأسفانه نتیجة آن تنها در مکاتبات و بروکراسی اداری خلاصه شده است. الزام گروههای برنامه‌ساز به داشتن ناظر کیفی برای برنامه‌های تولیدی – علیرغم اصرار مسئولان- هم کاری از پیش نبرده است چرا که بنظر می‌رسد اشکال در بخش‌های متعددی است که هر کدام می‌تواند این فرایند را بکلی فلج نماید. شناخت اشکالات موجود و برنامه‌ریزی منطقی برای رفع آن، سازمان را در جهت اهداف خود بسیار کمک خواهد کرد...

طبیعی است که هر نظام اجتماعی برای بقای خود به استقرار سه رکن "نظم"، "عداالت"، "امنیت" نیازمند است و فارغ‌ از این سه رکن یک زندگی اجتماعی پایدار امکان‌پذیر نیست. حکومت اسلامی نیز تبعاً به این سه محتاج بوده و به همین منظور عدالت اجتماعی، رشد اقتصادی، آزادی و مشارکت مردمی، استقلال و نفی هرگونه وابستگی به بیگانه، و به ویژه تعالی معنوی و ایجاد روح اعتماد به نفس را در دستور کار خود قرار داده و بنا دارد جامعة خود را به سوی هدف اصلی و نهایی تشکیل حکومت که همان توسعة معرفه‌اللّه است هدایت نماید. ارزش و اهمیت معرفه‌اللّه آنچنان است که عدالت اجتماعی با توجه به اهمیت ویژة آن –خود- مقدمه‌ای ضروری برای آن محسوب می‌شود. برای استقرار عدالت اجتماعی است که شخصیت منحصر به فرد و یکدانة مولای متقیان علی علیه‌السلام خود را در راه رسیدن به آن فدا می‌کند. بنابراین ضرورت دارد تا حکومت اسلامی همة امکانات، نیروها، و برنامه‌های خود را به گونه‌ای بسیج نماید که در خدمت عدالت اجتماعی قرار گیرد...

یادم نمی‌رود در کودکی قصه‌ای را برایم گفته‌اند که گرگی می‌خواست سه گوسفندی را که با هم زندگی می‌کردند بدرد، اما قدرت او کفاف جنگیدن با آن سه گوسفند را نمی‌کرد. گرگ فکر کرد و فکر کرد تا ببیند چه حیله‌ای می‌تواند به‌کار ببندد تا به هدف خود دست یابد. یک چیز نظر او را جلب کرد: یکی از گوسفندها زرد بود یکی از گوسفندها قرمز و دیگری سیاه. او به این نتیجه رسید که باید از اختلاف رنگهای آنها استفاده کند و میان آنها تفرقه ایجاد کند. گرگ زرنگ بود. می‌دانست اگر بی مقدمه دست روی این اختلاف بگذارد، استراتژی‌اش لو می‌رود. بنابراین از در دوستی با دو تا از گوسفندها برآمد و به تعریف و تمجید رنگ آنها (از جمله اصالت رنگشان پرداخت و آنها را متقاعد کرد که آن رنگ دیگر لایق گوسفند بودن نیست. دو گوسفند مغرور‌شدة که برایشان حرفهای گرگ منطقی به نظر می‌رسید، به او کمک کردند تا گرگ، گوسفند سوم بیچاره را بدراند. گرگ حالا که گوسفندها دو تا شده‌اند همین روش را برای گوسفند دوم نیز عمل کرد و او را هم از پای درآورد. وقتی گوسفند سوم تنها شد، گرگ تصمیم به دریدن او گرفت. گوسفند سوم که خود را تنها و در چنگ گرگ درندة سیّاسِ بی‌مروت دید شروع به گریه کرد. گرگ از او علت گریه‌اش را پرسید که آیا از دریده شدن می‌ترسد یا از مردن؟ گوسفند پاسخ می‌دهد که من از آن گریه می‌کنم که بسیار پیش از این مرده‌ام یعنی همان وقتی که گوسفند اول دریده شد...

فرمان تشکیل ارتش بیست میلیونی در سال 1385 از سوی امام راحل (ره) صادر شد، که هنوز جنگی میان عراق و ایران در نگرفته بود. این امر ضمن آنکه بر درایت و هوشمندی امام خمینی (ره) دلالت می‌کند، تأکید بر کارکرد نظامی بسیج را با تردید روبرو می‌سازد. تبیین اهداف اساسی پیش روی بسیج توسط مقام معظم رهبری، پس از گذشت سال‌های دفاع مقدس که در سخنرانی‌ها، جلسات گوناگون به آن اشاره فرموده‌اند، این حقیقت را به خوبی باز می‌نمایاند که بسیج می‌تواند تمامی عرصه‌های حضور نیروهای انقلاب اسلامی را در ‌نوردد. در این معنا است که تلاش دست‌اندرکاران نیروی مقاومت بسیج بیش از پیش طلبیده می‌شود تا هر چه زودتر اندیشه پاک و خالصانة بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی در تشکیل ارتش بیست میلیونی به منصة ظهور برسد...

شما که فیلمنامه تان به اتمام رسیده  و به سرپنجه همت خود ریزه کاریهای زیادی را در تمامی صفحات فیلمنامه تان از خود به جای گذاشته اید و وقت زیادی را صرف کرده اید و مطمئن هم هستید که به بهترین شکل ممکن آن را به پایان برده اید، و چندین بار از روی آن بازنویسی کرده اید تا به نتیجه دلخواه دست یافته اید و هنوز هم بخش زیادی از لوازم التحریری که از فروشگاه خریده اید روی میزتان باقی مانده است، اکنون به باز شدن دریچه هایی از امید نیاز دارید...

فیلمنامۀ سریال : «یک فیلم تکراری!» *

نوشته: مهدی عظیمی میرآبادی**

*- توجــه: فیلمهای تکراری همیشه تکراری اند!!

**- باز هم توجه: نویسندۀ این فیلمنامه همیشه تکراری می­نویسد!!!!

 در حکومتی که پس از ظهور حضرت صاحب الزمان (عج) تشکیل می‎شود کارگزانی گماره می‎شوند که ”بتوانند“ اهداف حکومت مهدوی (عج) را به انجام برسانند. او ظهور می‎کند تا جهان سراسر «ظلم و ستم» را به نفخة بهشتی «قسط و عدل» از حضیض جهنم نجات دهد. چنین حکومتی که امر عدالت را سر لوحة خویش قرار داده، بنا دارد اسلام را آنگونه که پیامبر رحمت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) از جانب خداوند منان به عالم هدیه داده، پیاده کند. دینی که بر پایة قسط و عدل پا برجا گردیده و به عنوان آخرین دین الهی اکمال مکارم اخلاقی و بازگشت انسان به وطن اصلی‎اش- یعنی بهشت- را در دستور خویش مقرر فرموده است...

در سالهای اول انقلاب اسلامی اقشار مختلف مردم بویژه جوانان و دانش‎آموزان به دلیل آنکه از خطرات هجمه به انقلاب ”وجود کمونیست‎ها“ بود، مورد آموزش‎های جدی ”خداشناسی“ و دیگر "اصول دین" قرار می‎گرفتند تا خدای ناکرده در دام کمونیست‎ها نیفتند. این آموزش‎ها آنها را تقریباً در مقابل این فتنه واکسینه کرد و پایه‎های ایمانی قوی‎تری را در عقل و اندیشة آنها بوجود آورد و ضمن آنکه آنان را از خطر کمونیسم رهانید، در مقابل بسیاری از نابسامانیها فرهنگی و هجوم بی‎دینی  نیز استوار نگه داشت. رزمندگان سالهای دفاع مقدس بخشی از آنها بودند. اما اینک که خطر کمونیسم نیست یا این خطر کمتر شده است، متأسفانه چنین آموزش‎هایی از دایره خارج شده‎‎اند و یا در اولویت‎های بعدی قرار گرفته است.